Home مشاهیر و بزرگان سادات آيت الله سيد علي بهشتي، منادي وحدت

آيت الله سيد علي بهشتي، منادي وحدت

14
0
آيت الله سيد علي بهشتي، منادي وحدت
آيت الله سيد علي بهشتي، منادي وحدت
سید ضيا رضوي بهشتي
(به مناسبت فرا رسیدن ۱۳ میزان، بیست و ششمین سالیاد وفات معظم له)
بدون ترديد، آيت الله سيد علي بهشتي از اکابر علماي اماميه‎ي اثني عشريه در تاريخ معاصر افغانستان، از بنيانگذاران انقلاب اسلامي و يکي از مردمي‎ترين رهبران جهادي کشور و معمار بناي اوّلين وحدت سراسري تشيع در هزاره‎جات و مؤسّس اوّلين حکومت موقّت اسلامي و جهادي در قلب حاکميت رژيم مارکسيست‎ها در سال 1358 و ]نيز[ خيرخواه‎ترين، دلسوزترين، مخلص‎ترين، مستقل‎ترين، مردمي‎ترين و مظلوم‎ترين شخصيتي بوده است که چه در مرحله‎ي جهاد و مبارزه‎ٍي ملت افغانستان عليه روس‎ها و چه در مرحله‎ي پيروزي مجاهدين و جنگ‎هاي داخلي پس از آن، افغانستان مسلمان و بخصوص جامعه شيعيان اين کشور به خود ديده است.(1)
بهشتي بزرگ به عنوان عالمي عامل و مجاهدي خستگي ناپذير، با درک مسئوليت و رسالت خطير خويش در قبال ملت و ميهن‎اش، زندگي خود را وقف سروسامان دادن به اوضاع اجتماعي، سياسي، ديني و مذهبي مردم نمود. يکي از شاخصه‎هاي منحصر به فرد ايشان، که اين ويژگي را در هيچ يك از رهبران جهادي آن زمان نمي‎توان يافت، آن است که بهشتي بزرگ پس از تکميل تحصيلات خويش در نجف اشرف و بازگشت به وطن، که همراه بود با تحولات و دگرديسي‎هاي سياسي، در تمامي ناملايمات روزگار هيچ‎گاه مردم و ملت‎اش را رها نکرد، و آنگونه که خود را شريك دردها و رنج‎هاي مردم مي‎دانست، شانه به شانه و همگام با مردم، رنج‎هاي دوران جهاد و مقاومت، و نيز ناملايمات و نامرادي‎هاي جنگ‎هاي داخلي را متحمل شد. بهشتي بزرگ هيچ‎گاه و حتي براي لحظه و دمي، همانند بسياري از رهبران جهادي، که در هنگام شدت يافتن و اوج نابساماني‎ها مردم را با تمامي مشکلات‎شان وانهاده و به خارج پناه مي‎آوردند، مردم و ملت‎اش را رها نکرد و در تمامي مصايب و مشکلات پناهگاه و اميد بخش آنان بود. نه تنها دوست‎داران و هم‎سنگران بهشتي بزرگ به اين سخن واقفند، که بسياري ديگر نيز بر اين خصوصيت منحصر به فرد بهشتي بزرگ معترف بوده، اذعان ميدارند: «بزرگترين خصيصه‎اي که مرحوم بهشتي را از ديگر رهبران ممتاز و جدا مي‎سازد، اين است که او پس از راه انداختن انقلاب اسلامي و قيام عمومي اسلامي و ملّي ملّت مسلمان افغانستان همچنان در کنار مردم ماند تا در مصيبت و فشار، فقر و محروميت، خوشحالي و پيروزي مردم محروم شريک باشند».(2)
بهشتي بزرگ در تمامي رويکردها و عملکردهاي سياسي و اجتماعي خود مستقل بود، و اين بزرگ‎ترين ويژگي و برجسته‎ترين شاخصه آيت الله سيد علي بهشتي(ره) است که از او چهره‎اي مردمي ساخت. بهشتي بزرگ، «…حتي براي يک لحظه حاضر نشد پشت به مردمش کند و رو به خانه ديگران بياورد، در ورس تنها ماند و در خانه‎اش تنها نشست اما به دنبال دیگران نرفت…».(3) با بازخواني منصفانه تاريخ گذشته به وضوح مي‎توان دريافت که آيت الله سيد علي بهشتي(ره) به هيچ سمت و سويي جز مردم وابسته نبود، ايشان چه در جهاد و مقاومت عليه روس‎هاي متجاوز و چه در مسايل اجتماعي و بحران‎هاي سياسي داخلي، در تصميم‎گيري‎ها و عملکردهايش مستقل بوده و بر مبناي مصالح مردم و منافع ملي تصميم مي‎گرفت. به عبارتي گوياتر «همه تلاش‎هاي سياسي-اجتماعي آيت الله بهشتي براساس سياست «نه شرقي نه غربي» استوار بود، او هرگز به دليل ظاهر زشت‎تر و خطرناک‎تر کمونيسم از مبارزه عليه سرمايه‎داري غرب غافل نشد».(4)
هر چند، بازخواني کارنامه علمي، سياسي و جهادي بهشتي بزرگ و نيز انديشه‎ها، عملکردها و رويکردهاي ایشان، به عنوان مردمی‎ترین رهبر جهادي، نیازمند تدوین کتاب‎ها و رساله‎هاي متعددي است، و درخور احساس مسئوليت اهل انديشه و قلم، اما از آنجا که «آب دريا را گر نتوان کشيد هم بقدر تشنگي بايد چشيد»، در اين جستار کوتاه به بررسي سه دوره از تاريخ زندگي معظم له خواهيم پرداخت:
الف) دوره قبل از انقلاب(جهاد)
1- تحصيل در نجف اشرف
مرحوم آيت الله بهشتي(ره) در سنين نوجواني به تحصيل علوم ديني آغاز نمود، ابتدا در نزد مرحوم والدش برخي از کتب مقدماتي را فرا گرفت و سپس در نزد بعضي از اعاظم منطقه مانند مرحوم شيخ ابراهيم عالمي و مرحوم شيخ محمد علي دايکندي و]نيز نزد[ عالم بزرگوار و عارف متقي، علامه «شيخ موسي کلاني يکه ولنگي» که بحق يکي از اجلّه علماي شيعه در صفحات مرکزي افغانستان محسوب مي‎گردد، سال‎ها کسب فيض نموده، و در نزد او به مقام و منزلتي خاص نائل مي‎گردد به گونه‎اي که بسياري از درس‎هاي حاجي شيخ در مورد موضوعات مختلف به عهده آيت الله بهشتي(ره) سپرده مي‎شود و خود سطوح عاليه را براي بهشتي(ره) و عده‎اي ديگر تدريس مي‎کرده است.(5) با اين توصيف که بهشتي بزرگ پس از سال‎ها تحصيل، خود عالمي صاحب نام گرديده و کرسي تدريس وي در معظم کتاب‎هاي درسي سطوح بوجه احسن و بيان شيوا برقرار بود، حوالي سال 1334 به مقصد تکميل مدارج علمي، راهي نجف اشرف مي‎گردد.
وي در آنجا به تکميل تحصيلاتش در سطوح عاليه پرداخت و نيز در حلقه درس‎هاي خارج فقه و اصول آیت الله حکیم و آیت الله سید محمود شاهرودي و آیت الله خويي در آمد و در این درس‎ها حضور کیفی داشت. او در کنار فقه و اصول، دروس عالی حکمت و علم هیئت و تفسیر را نیز از اساتید بزرگ در نجف اشرف فرا گرفت.(6)
ديري نپاييد که کرسي تدريس بهشتي بزرگ در پاسخ به تقاضاي برخي از فضلا، در نجف اشرف داير گرديد. حجت السلام والمسلمين استاد شيخ محمد داد واعظ بندر در اين باب مي‎فرمایند:« ایشان(آیت الله بهشتی) در نجف اشرف، دو دوره حاشیه تدریس کردند، شاگردانش در حدود 80 نفر می‌رسید و بعداً با اصرار طلاب، در مسجد هندي رسائل را شروع کردند، از جمله شاگردانش بنده، محقق لعلي، شيخ ناظر سراب عالمي، شيخ سرور شهرستاني اميني، عرفاني شهرستاني، استاد شيخ ابراهيم خليل، استاد زکي ورسي، سيد حسين موسوي لعلي و امثالهم بود».(7) همچنين عالم جليل‎القدر استاد رجب‌علي محقق ورسي، نيز تصريح مي‎دارند که: «…آیت الله بهشتی(ره) درس حاشيه و منطق را شروع نمود در مسجدي که پهلوي مدرسه بزرگ سيد کاظم يزدي صاحب عروه بود، که مسجد مملو از محصلين مي‎شد و از بیان شیوا و رساي ایشان، محصلین خوشنود و بهره‎مند می‌شدند. دوره اول را به پايان رساند و با تقاضاي محصلين بار دوم را هم شروع نمود و بعد از آن درس رسائل شيخ انصاري را شروع نمود در مسجد هندي که از جهت خوش‎بیانی و فشرده مطالب ایشان، محصلین زیاد بود و هکذا درس شرح لمعه ایشان…».(😎
آيت الله جواهري خراساني نيز در اين رابطه مي‎فرمایند: « در رابطه با پایه علمی وي ]آيت الله بهشتي[ بايد عرض کنم، که بنده در درس اصفار با سيد شرکت داشتم و برداشت من در خصوص توانايي علمي وي اين است که او شخصي است فاضل، و از نظر قدرت علمي علمايي‎ که فعلاً در افغانستان مطرح است به پايه او نمي‎رسند و سید از همه اینها فاضل است، امّا اینکه سید چرا آن طوريکه حقش بود مطرح نشده و تبلیغ از او نمی‌شود عوامل دیگري است که خود بحث جداگانه‎اي خواهد بود».(9)
به همين منوال، فرآيند تحصيل و تدريس آيت الله سيد علي بهشتي تا سال 1341 در نجف اشرف استمرار يافت، و از آنجا که بهشتي بزرگ خود عالمي عامل بود، در همين سال بنابه درخواست و تقاضاي جمعي از مؤمنين و صلاح‎دید مراجع تقلید و اجازات و اختیارات معتبر آنها، و در راستاي تحقق «ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم حيذرون»(10) پس از سال‎‎ها «هجرت علمي و تفقه در دين»، «رجعت» را برگزيد، و براي انجام رسالت به ديار خويش بازگشت.
2- بازگشت به وطن
آيت الله سيد علي بهشتي(ره) پس از بازگشت به وطن، در راستاي انجام رسالت خويش اقدام به تأسيس مدارس علوم ديني مي‎نماید؛ مدرسه علمیه سفید سنگگ تخت ورس را بنا می‎نهد، که با استقبال زايدالوصفي از سوي جويندگان علم و دانش روبرو شده و در مدت اندکي پس از داير شدن کرسي تدريس وي، توانمندي علمي بهشتي بزرگ و آوازه تدريس‎اش در سراسر صفحات مرکزي پيچيده و زبانزد خاص و عام مي‎گردد. چنانچه محقق و خاورشناس فرانسوي «اولیور روا» می‌نویسد: « در سالهاي 60 ميلادي چندين مدرسه علوم ديني از سوي شيعيان در ولايات افتتاح شد و مدارس شهر نوسازي شدند، در هزارجات سيد بهشتي به افتتاح مدرسه تخت ورس همت مي‎گمارد، اين مدرسه محصلان ليسه‎ها را نيز در دوره تعطيل لیسه‌ها مي‎پذيرد».(11) همچنين، آيت الله بهشتي(ره) بنا به وصيت مرحوم شيخ باقر سرابي، از علماي تحصيل کرده نجف اشرف، که ايشان را در راستاي تاسيس مدرسه باقريه سراب وصي خويش قرار داده بود، اقدام نموده و در جهت تأسيس اين مدرسه علميه همت مي‎گمارد.
آيت الله بهشتي(ره) با ساختن مدارس فوق در مناطق کوهستاني و دور افتاده مرکزي افغانستان، گام مهمي در جهت رشد و شکوفايي فرهنگ و آگاهي منطقه و نشر معارف عالي اسلام برداشت. خود نيز با تدريس علوم اسلامي و تربيت طلاب و مبلغان مذهبي و حل و فصل مخاصمات و مرافعات، نفوذ گسترده‎اي در میان مردم به دست آورد.(12)
ب) دوره جهاد و تشکيل حکومت موقت اسلامي
پس از کودتاي خونين 7 ثور 1357 و در نتيجه‎ي به قدرت رسيدن مارکسيست‎ها و عوامل شوروي سابق، موقعيت روحانيون و علماي مذهبي افغانستان به دليل موضع‎گيري اعتراض‎آميز و نيز مقاومت‎ آنان عليه الحاد و بي‎ديني، در مخاطره‎اي شدید قرار گرفت. بازداشت‎هاي دسته جمعي و اعدام‎هاي گروهی و مخفیانه شروع شد، به گونه‎اي که بسیاری از علماي برجسته شیعه و سنی در شهرهاي مختلف کشور، جام شهادت نوشیدند. اين نوع حرکت‎هاي شتابزده و نابجاي عوامل کمونيسم، خود از بزرگترين علل و عوامل افروختن شعله‎هاي قیام بر عليه آنان در ميان ملت مسلمان افغانستان بود.
در مناطق مرکزي پيش از آنکه تحرکات عوامل کمونيسم جان بگيرد، قيام‎هاي مردمی به رهبري علما و روحانیون بر علیه الحاد شکل گرفت و نمودها و عوامل وابسته را از منطقه جاروب کردند. حضرت آيت الله بهشتي(ره) شاخص‎ترین، برجسته‎ترین و نیز علم‎بردار جهاد و قيام مسلحانه در صفحات مرکزي، بر عليه تجاوز شوروي و نظام دست نشانده آن بوده است. حجت الاسلام و‌المسلمين جوادي غزنوي يکي از افراد برجسته سازمان نصر در اين ارتباط تصريح مي‎دارد: «آيت الله بهشتي در سخت‎ترین شرایط مملکت وسیله حفظ دین خدا شد، به عنوان عالم دینی از همان روزهاي اول و سال‎هاي اول کودتاي مارکسیستی در افغانستان به عنوان شخصیت برجسته، دینی و علمی عرض اندام کردند و کل امت اسلامی بخصوص امت تشیع در گرد محور ایشان جمع شدند».(13)
آيت الله بهشتي(ره) براي اولين‎بار قیام‎هاي پراکنده و مقطعی هزاره‎جات مشتعل را به سوي همگرايي، وحدت و یکپارچگی فراخواند. از جمله اينکه در 12 ثور 1358 هنگامي که مجاهدين دايکندي با حمله به پنجاب، آن را از چنگال کمونيست‎ها آزاد کردند و برگشتند و در تاریخ 17 ثور 1358 کمونیست‎ها مجدداً به پنجاب یورش برده و مرکز پنجاب را مملو از پياده نظام، تانک و نفربرهاي نظامي ساختند و پيش‎روي بسوي ورس را آغاز کردند، و مجاهدين با امکانات اندک و ابتدايي و نفرات کم در آستانه فرار بودند، در اين موقع حساس و مالامال از خطر، آيت الله بهشتي(ره) مردم را به استقامت دستور داده و به جهاد عمومي فراخواند و فرمان صادر کرد تا تمام اسلحه غنيمت توزيع شود و در اثر اين تصميم انقلابي يکعده از مسلمانان مجاهد و سرشار از ايمان و فداکاري به سنگرها رفتند، و آيت الله بهشتي(ره) در آن شب با کمال جديت به تمام افراد و نواحي فرمان صادر کرد و نامه‎ها فرستاد و مردم را به جهاد عمومي دعوت نمود. فرداي آن شب آيت الله بهشتي(ره) بيانيه‎اي مؤثر و انقلابی ایراد فرمود و آنان را دسته دسته و فوج فوج به طرف پنجاب اعزام نمود. مردان مجاهد در حصص نيقول و پاي بوم طرف غرب و جنوب پنجاب، چون دره فولاين، از پيش‌روي کمونيست‎ها جلوگیري بعمل آوردند.
در دهن سياه دره، مجاهدين چهار ولسوالي شهرستان، ورس، پنجاب و دايکندي تجمع نموده و تحت رياست آيت الله بهشتي(ره) جلسه‎اي تشکیل دادند و در همان جلسه نمایندگان بهسود آمدند و از آیت الله بهشتی(ره) بحيث فرمانده عمومي استمداد نمودند و آيت الله بهشتي(ره) عده‎اي از مجاهدین را از همانجا طرف بهسود اعزام نمودند، و در آن مجلس آیت الله بهشتی(ره) گفت اين اولين جلسه ما است که ما مجاهدين را به طرف بهسود و باميان اعزام کرديم و جلسه ديگر ما آن وقتي است که نواحي مرکزي ما از لوث وجود رژيم منحوس مارکسيستي پاک شود و ما قدرت حاکمه تشکيل داده و حکومت الله را در سرزمين خود بنگريم، فرداي آنروز بيانيه‎اي مبنی بر الغاي فرامین «6، 7، و 8» حکومت کمونيست، در بازار پنجاب ايراد فرمودند، و آن روز نخستين روز تلاش و کوشش براي پيریزی ساختمان شوراي انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان و سرآغاز تعیین سرنوشت مردم صفحات مرکزي شمرده می‌شد. بعد از فتح بهسود آيت الله بهشتي(ره) طرف ورس آمده و مجاهدين را در يک بسيج وسيع از صفحات مرکزي به طرف باميان قومانده دادند و محور ديگر فرمانده بسوي کاسي مرکز ولایت غور بود. بعد از حدود دو ماه اکثر نواحي علاقه‎داري شنبل، شیخ‌علی، ترکمن، سرخ و پارسا بدست مجاهدین فتح گردید. و در همین اوقات آیت الله بهشتی(ره) نامه‎هايي به اطراف فرستادند و بعضی‌ها را ذریعه تلفن خواستند و نمایندگانی از یکا ولنگ، پنجاب، لعل و سرجنگل، حصه اول و حصه دوم بهسود، جاغوري، قره باغ و جغتو و دايکندي و شهرستان و نمايندگان صفحات شمال، در مرکز ورس آمدند و در تاريخ 15 سنبله 1358 در ورس، مجلس با عظمتي منعقد گرديد که تاريخ هزاره‎جات نظیر آن را بیاد ندارد. در این مجلس، «شوراي انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان» تأسیس و آيت الله بهشتی به اتفاق آراء به عنوان رئيس شورا انتخاب گرديد.
در اين اجلاس که پانزده روز طول کشيد، حدود 500 تن از نمايندگان مناطق مختلف شرکت داشتند که پس از بحث و گفت‏و‏گوهاي زياد تصميم گرفته شد تا شوراي انقلابي اتفاق اسلامي به شکل يک اداره‎ي خود مختار محلي در ورس تأسيس شود تا به امور جهادي و اداره‎ي مناطق آزاد شده بپردازد.(14)
مير محمد صديق فرهنگ در کتاب ارزشمند «افغانستان در پنج قرن اخير» در اين مورد مي‎نگارد: «در هزاره جات در مرحله اول اهالي از اداره حکومت سرباز زده بودند به تشکيل انجمن‎هايي به نام کميته پرداختند سپس در ماه سپتمبر سال 1979 نمايندگان چهل و دو ناحيه، در ورس اجتماع نموده و شورايي بنام شوراي انقلابي اتفاق اسلامي افغانستان تشکيل دادند که در آن نمايندگان ايماق‎هاي سني مذهب ولايت غور هم شرکت داشتند. شورا که از سه عنصر ملاکان، عالمان ديني و جوانان داراي تعليم عصري تشکيل يافته بود، سيد علي بهشتي را بحيث رئيس، حسن ناصري را بحيث دبير کل و سيد حسن جگرن به حيث قوماندان نظامي تعيين کرد، علي‎رغم فقر و عقب ماندگي هزاره جات که حتي در افغانستان هم کم نظير بوده شورا موفق شد تا يک نوع اداره ابتدائي تمام منظم را در مناطق مربوطه قائم سازد. خطوط تلفن منطقه به کار افتاد، قواعدي براي جمع آوري ماليه و محصول وضع شد و از همه مهمتر خدمت عسکري بر مبناي روايات محلي تنظيم يافت».(15)
و نيز انجينر علي‎داد لعلي در کتاب گراسنگ «سيري در هزاره‎جات» مي‎آورد: «اولين جرگه سراسري که به اهميت و نقش تاريخي روحانيون صحه گذاشت در 15 سنبله 1358 در ورس پايه‎گذاري گرديد و آقاي سيد علي بهشتي يکي از علماي اعلام به مقام رياست شورا به اتفاق همگاني، برگزيده شد و سپس از آن اداره هزاره جات به دست قشر روحانيون و علماي مذهبي قرار گرفت».(16)
بي‎تردید شکل‎گيري «شوراي انقلابي اتفاق اسلامي افغانستان» نقطه عطف و تکرار ناشدني در تاريخ هزاره جات بود، چرا که «حاکميت شوراي اتفاق به‌زودي در سرتاسر هزاره‎جات گسترش يافت و پايه‎ي مردمي آن تقويت شد. اين شورا به شکل بي‎نظير و کم سابقه‎اي در تاريخ افغانستان به مثابه‎ي يک دولت خود مختار محلي در مناطق مرکزي اين کشور ظهور کرد، کاري که اتحاد هفتگانه‎ي مستقر در پيشاور و ائتلاف هشتگانه و بعداً حزب وحدت اسلامي، هرگز نتوانستند با وجود امکانات وسيع مادي و تسليحاتي و حمايت‌هاي خارجي به اجراي آن موفق شوند».(17)
ج) جنگ‎هاي داخلی و نقش معظم‎له در اعمار وحدت و اتفاق
به همان پيمانه که شکل‎گيري شوراي انقلابي اتفاق اسلامي را به عنوان «مرکز وحدت» مي‎توان نقطه عطف، بالندگی و تعالي فرآيند جهاد و مبارزه بر عليه متجاوزان خارجي در صفحات مرکزي افغانستان دانست، بروز جنگ‎هاي داخلي را که در راستاي شکنندگي و گسست شيرازه‎ي «مرکز وحدت» و نهاد همدلی مجاهدین و دلیرمردان صفحات مرکزي از سوي عناصر معاند بيروني طرح و توسط عوامل داخلي اجرا گرديد، را مي‎توان نقطه سقوط، فروکاهي و تنزل اين فرآيند دانست. هرچند بنابر حفظ مصلحت‎ها-شايد- بازخواني جنگ‎هاي داخلی زيبا ننمايد اما از آن منظر که برخي قلم بدستان بي‎انصاف با پا نهادن بر رسالت «قلم» به تحريف تاريخ مي‎پردازند، بازخواني برگ‎هايي از اين طومار خالي از لطف نباشد.
در بازخواني جنگ‎هاي داخلی، به احزاب، تشکلات و سازمانهايي بر مي‎خوريم که بازتوليد عناصر خارجي بوده و شاکله و زيربناي اصلي آنان در بيرون از مرزها بنانهاده شده است، که بي‎ترديد در فرآيند ستيزه‎گري بيشترين سهم از آنِ آنان بوده است. به صورت مشخص در جنگ‎هاي داخلي در صفحات مرکزي افغانستان به نام «مهدي هاشمي» بر مي‎خوریم، «از نخستين روزهاى سال 1359 تا واپسين ايام سال 1365 (به‏مدت هفت سال) سايه‏ى سيّد مهدى هاشمى روى جريان‏هاى سياسى وابسته به‏جامعه‏ى تشيع افغانى سخت سنگينى كرد؛ اين برهه از تاريخ تشيع افغانى را بدون نام او و خالى از فهرست طولانى از نقش فوق‏العاده‏ى وى هرگز نتوان به‏رشته‏ى تحرير درآورد».(18) مهدي هاشمى «در رأس «واحد نهضت‏ها» وابسته به ‏سپاه قرار گرفت و به‏جان شيعيان نگون‏بخت افغانى افتاد؛ آتش جنگ‏هاى داخلى را در ميان آنان مشتعل كرد و از كشته‏ها پشته‏ها ساخت. ابتدا هوادار سرسخت سازمان نصر بود؛ امّا، در سال‏هاى آخر عمر نسبت به ‏آن بدبين شده بود».(19)
سيد مهدي هاشمي در يکي از ديدارهايي که روحانيت شيعي مربوط شوراي اتفاق با وي داشت به صراحت گفته بود اين نهاد را به زور اسلحه نابودش مي‎کنم، جامه عمل پوشاند و مستقیماً میزبانی تفرقه و نفاق را در افغانستان مخصوصاً در مناطق مرکزي بعهده داشت و چه فجایع که بار نیاورد، و چه شخصیت‎هايي که لوث نشد و چه نیروهايي که خریداري نگردید و چه بسا افرادي که توسط او صید نگردید و در جنگ‌‎هاي داخلي وارد جنگ نشد، گر چه آيت الله بهشتي(ره) خطر دشمن اصلي را از طريق سيد مهدي هاشمي، خاطر نشان مي‎نمود و مي‎فرمود مشکلات داخلی ما از ناحیه همین شخص است.(20)
شوراي انقلابي اتفاق اسلامي، با آن همه قدرت، عظمت و محبوبيتي که داشت از دهه 1360 رو به افول نهاد که مهمترين علل آن عبارت است از اينکه: «واحد نهضت‏ها به‏طور مستقيم وارد مبارزه با شورى گرديد. اقدام به ‏جداسازى اعضاى مؤثر از پيكره‏ى شورى نموده و خود آن‏ها را به‏خدمت گرفت. و عامل ديگر، مخالفت سر سختانه‏ى سازمان نصر با شورى بود. اين سازمان عملاً در كنار گروه پاسداران جهاد عليه شورى ايستاد و همان خوانين و اربابانى را كه در شورى مى‏كوبيدند، خودشان جذب نمودند».(21) حجت الاسلام والمسلمين جوادي غزنوي در اين رابطه تصريح مي‎نمايد: «متأسفانه آن روز احزاب خود به خاطر حسادتي که مي‎کردند به خاطر اینکه خودشان در رأس نيستند، نه تنها اين تشکيلات را پشتيباني نکردند بلکه صد در صد تضعيف کردند. بسياري از دوستان حاضر مي‎دانند که من در سازمان نصر بودم و تمام تلاش سازمان تضعیف قدرت آیت الله بهشتی(ره) بود، به خاطر اينکه اين تشکيلات قوي پا نگيرد».(22)
پس از آشکار شدن چهره واقعي و جنايت پيشه «سيد مهدي هاشمي» براي حضرت امام خميني(ره) ايشان طي نامه‎اي به آیت الله منتظري وي را از حمایت و جانب‎داري مهدي هاشمي برحذر داشته، رسيدگي به جنايت‎هاي مهدي هاشمي را حتمي مي‎داند، چنانچه فرمودند: «… من تأكيد مى‏كنم كه شما دامن خود را از ارتباط با سيد مهدى پاك كنيد كه اين راه بهتر است و الاّ هيچ عكس‏العملى در رسيدگى به ‏امر او از خود نشان ندهيد كه رسيدگى به‏ امر جنايات مورد اتهام، حتمى است. سلامت و توفيق جنابعالى را خواستارم».(23) هر چند آيت الله منتظري جواب تندي به نامه امام خميني(ره) داد، اما پس از بررسي اتهامات سيد مهدي هاشمي، و با اقرار وي به جنايت‎هایش حکم اعدام وي صادر و اجرا گردید.
پس از اجراي حکم اعدام مهدي هاشمي، حضرت آيت الله بهشتي(ره) طي بيانيه‎اي در تاريخ 18/1/1366 مي‎فرمایند: «خداي متعال را در هر حال سپاسگزارم به ویژه در مسئله گرفتار شدن سيد مهدي هاشمي در جمهوري اسلامي عزيز از جهاتي خدا را حمد ميکنيم، اول: اينکه شر تخريب‌کاري آن از جمهوري اسلامي ايران دفع و از مسلمانان نواحي مرکزي رفع شد جاي حمد است. دوم:‌حيله و تزوير و دسيسه را هاشمي مذکور بنام ولايت فقيه روي کار نمود که يک دسته از ملاهاي بي‎تحقیق و یک‌عده از جوانان بی‎تجربه را فریب داد…» و نیز می‌افزايند: «… واضح شد که از جنايات آن(مهدي هاشمي) امام خميني(دام ظله) اطلاع نداشته بوده به محضي‌که مطلع شد فوراً دست آنرا گرفت و فساد آنرا افشا کرد اين فرمان امام در روحيه تمام مسلمانان افغانستان بجز باند هاشمي مذکور تأثير عجيبي کرد».(24)
با حذف شدن مهدي هاشمي از دايره تعاملات احزاب، کم کم زمزمه وحدت گروه‎هاي اسلامي شيعي در سال 1368 مطرح گرديد، حضرت آيت الله بهشتي(ره) که «وحدت» و «اتحاد» آرزوي ديرينه‎اش بود، از این فرآیند حمایت کرده و خواستار ايجاد وحدت امت اسلامي به عنوان يک تکليف الهي بود. چنانچه در سخنراني خويش در ميان مردم کابل که در همين راستا بود، فرمودند: « شما به هيچ وجه به اين جنگ‌هاي بي‎معنا اشتراک نکنید و از همه، همین تقاضا را دارم و من هم چند روزي انشاءالله خدمت شما هستم و در مسایل وحدت با کوچک و بزرگ شما صحبت می‌کنم و اين وحدت را به هيچ وجه ما و شما از دست نبايد بدهيم».(25)
حضرت آيت الله بهشتي(ره) در دوران زندگي پر برکت خويش براي ايجاد وحدت و هماهنگي مجاهدين و مقابله با توطئه‎هاي دشمنان اسلام، نقش بارز و مهمّی ایفا کرده و با تلاش پی‌گیر و همکاري شخصیت‌های سیاسی و جهادي کشور، حزب وحدت اسلامی افغانستان را پایه گزاري نمود.(26) آري، بهشتي بزرگ بدون هيچ چشم داشتي و تنها با هدف تحقق آرمانهاي ديني و ملي، تا آخرين لحظه از زندگي پربارش، بر اتحاد و يکپارچگي ملت تاکيد ورزيد و در اين عرصه صادقانه گام نهاد و همواره فرمود: «تنها عامل پيروزي کامل مسلمانان افغانستان وحدت است».(27)
پی نوشت‌ها:
1- رحمانی، سید عبدالوهاب(1376)، معمار وحدت.
2- بخشی از متن پیام تسلیت شورای نمایندگی حزب وحدت اسلامی افغانستان(تهران) مورخ 15/7/1375.
3- بخشی از سخنرانی استاد عزیزالله شفق بهسودی در نخستین سالگرد ارتحال حضرت آیت الله بهشتی(ره)
4- نگرشی اجمالی بر تاریخ زندگی حضرت آیت الله بهشتی، سید تقی سجادی لعلی، ص 26، چ1372.
5- معمار وحدت، سید عبدالوهاب رحمانی، ص 6.
6 – همان، ص 9.
7- همان، ص 135.
8- همان، ص 133.
9- نگرشی اجمالی بر تاریخ زندگی حضرت آیت الله بهشتی، سید تقی سجادی لعلی، ص 65، چ1372.
10- قرآن، سوره 9، آیه 124.
11- افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، اولیور روا، ص 84.
12- کوثرالنبی، سید جعفر عادلی حسینی، ص 337.
13- بخشی از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین جوادی غزنوی در نخستین سالگرد ارتحال حضرت آیت الله بهشتی(ره).
14- پایگاه اطلاع‎رسانی جهان اسلام (موسسه مطالعات اندیشه سازان) www.asnoor.ir
15- افغانستان در پنج قرن اخیر، میر محمد صدیق فرهنگ، چاپ قم، ج 3، ص 134.
16- سیری در هزاره جات، انجینر علیداد لعلی، ص 148.
17- پایگاه اطلاع‎رسانی جهان اسلام (موسسه مطالعات اندیشه سازان) www.asnoor.ir
18- ناگفته‎های جنبش روشنفکری افغانستان، سید محمد رضا علوی، ص 365.
19- همان، ص366.
20- نگرشی اجمالی بر تاریخ زندگی حضرت آیت الله بهشتی، سید تقی سجادی لعلی، ص 28، چ1372.
21- ناگفته‎های جنبش روشنفکری افغانستان، سید محمد رضا علوی، ص 199.
22- بخشی از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین جوادی غزنوی در نخستین سالگرد ارتحال حضرت آیت الله بهشتی(ره).
23- نامه امام خمینی(ره) به آیت الله منتظری در 12/6/1365.
24- نگرشی اجمالی بر تاریخ زندگی حضرت آیت الله بهشتی، سید تقی سجادی لعلی، ص 47، چ1372.
25- معمار وحدت، سید عبدالوهاب رحمانی، ص 70.
26- بخشی از متن پیام تسلیت حاجی محمد محقق مسئول بخش دفتر نمایند حزب وحدت(مشهد) در نخستین سالگرد ارتحال حضرت آیت الله بهشتی(ره).
27 – مکتوب مورخ 17/7/1369 عنوانی هیئت اعزامی حزب وحدت اسلامی در ج.ا. ایران.
ფოტოს აღწერილობა მიუწვდომელია.
همه واکنش‌ها:

۲۵۱

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here