از سنگلاخ تا مناطق مرکزی: روایت مهاجرت، مقاومت و پایداری سادات اولاد شاه‌ولی (رح)

روایت مهاجرت، مقاومت و پایداری سادات اولاد شاه‌ولی (رح)

در نزدیک‌ترین فاصله از کابل، در قلب ولایت میدان وردک و در مسیر جلریز، دره ای آرام گرفته که در دل آن، تاریخ و معنویت در هم تنیده‌اند. سنگلاخ، با آن دره‌های پیچاپیچ و کوه‌های صبور، تنها یک گذرگاه جغرافیایی نیست؛ بلکه نقطه‌ای است که خاطرهٔ ایمان، اراده و ایستادگی را در خود جا داده است.

در گردنه سنگلاخت ، مزار مردی نهفته است که با نور و هدایت شناخته می‌شود: حضرت سید الیاس، معروف به شاه‌ولی (یا شاه والِح). او نه‌تنها یک عارف بود، بلکه مشعل‌دار نسلی مؤمن، عالم، شجاع و اهل رسالت محسوب می‌شود.

شاه‌ولی، عموی (کاکا) حضرت سید شاه قباد ولی (رح) بود؛ فقیه مجتهد و زاهدی که نامش در سراسر افغانستان با احترام و فروتنی همراه است. این رابطهٔ خونی، به یک پیوند معنوی عمیق نیز انجامید، و پایه‌های شجره‌ای را بنا نهاد که همچون کوه‌های سنگلاخ، استوار و مقاوم در برابر تاریخ ایستاد.

اینجا، در سنگلاخ، ما تنها با یک مزار مواجه نیستیم؛ بلکه با ریشه‌های نوری روبه‌رو هستیم که در دل خاک جاری‌اند و نسل به نسل، در وجود فرزندان آن خاندان می‌درخشند. این نقطهٔ مقدس، آغاز مسیری است که از سنگلاخ شروع شد و تا بهسود، دره‌صوف، بامیان، پنجاب و فراتر ادامه یافت.

امروزه اما، در خود سنگلاخ دیگر اثری از حضور گستردهٔ سادات منسوب به شاه‌ولی (رح) نیست. علت این امر را باید در مهاجرت‌های اجباری تاریخی جُست. فرزندان آن بزرگوار عمدتاً در ابتدای درهٔ سنگلاخ (مناطقی چون خروتی، بخشی از جلریز و درهٔ مهربان) ساکن بودند، اما تحت ستم حکام وقت و تجاوز اقوام سلطه‌گر، ناگزیر شدند زادگاه خویش را ترک کنند.

اعقاب حضرت شاه‌ولی (رح) به مرور زمان در مناطق مختلفی ساکن شدند، از جمله: بهسود، درهٔ صوف، بامیان، پنجاب، گنداب، دره ترکمن، مور، سرخ‌جوی ورس، سراب باد اورکه، تکتکه، قرختک و… . این پراکندگی ناخواسته، نه تنها نشانه‌ای از فشارهای اجتماعی و سیاسی زمانه بود، بلکه گواهی است بر ایستادگی، ایمان و هویت مستقل این خاندان بزرگ.

داستان سادات شاه‌ولی تنها روایت یک آرامگاه نیست؛ این، داستان هجرت است، ایستادگی در برابر ظلم و مهاجرت به امید آزادی و بقا.

آغاز از پنج ستون اصلی

از حضرت شاه‌والِح، پنج فرزند پرافتخار باقی ماند؛ پنج ستونی که خاندان حضرت شاه‌ولی(رح) بر پایه‌شان بنا شد:

۱. سید حیدر، مشهور به منقبت‌خان – اهل مداحی و ادبیات دینی

۲. سید خان – جدّ اعلی سادات مناطق “قول‌خویش” و “آخر دره ترکمن”

۳. سید فقیر – مردی زاهد

۴. سید میر حاجی – جد سادات جوقل، قرختک و خاک‌آقه

۵. سید شاکر متدین – شخصیتی پارسا که نسلش در بهسود، قوره، سرتاله، بینی زردک و پنجاب پراکنده شد

از میان پنج تبار برجای‌مانده از حضرت شاه‌ولی (رح)، تا این‌جا اطلاعات بیشتری دربارهٔ تبار فرزند سید شاکر متدین شاه انور (رح) در دسترس من است و بخش عمدهٔ این نوشتار نیز بر اساس همین داده‌ها شکل گرفته است. بی‌تردید سایر تبارها نیز دارای تاریخ، شخصیت‌ها و نقش‌های ارزشمندی بوده‌اند که مستحق شناخت و ثبت هستند. تحقیق در این‌باره همچنان ادامه دارد و امیدوارم با یاری شما و دیگر فرزندان این خاندان شریف، بتوانیم روایت کامل‌تری از این شجرهٔ پربار ارائه دهیم.

از میان این پنج تبار، تبار سید شاکر متدین مسیر ویژه‌ای را پیمود. فرزندان او، از جمله شاه انور بابه و شاه ابلعلی، دو شاخهٔ بزرگ از این نسل را تشکیل دادند.

سید شاکر متدین (رح)، مردی زاهد و نیک‌سیرت بود. یکی از فرزندانش، شاه انور (رح)، شخصیتی مورد احترام بود که نسلی پربرکت از او به جا ماند. از شاه انور، فرزندی به دنیا آمد که نامش هنوز بر زبان‌هاست: شاه میرزا علی . مرقد این بزرگوار در (باد آسیاب )بهسود قرار دارد؛

شاه میرزا علی(رح)، دو پسر داشت:

۱. شاه نبی زوّار (رح)

مردی عالم، عیار و محبوب مردم. در پاسخ به دعوت مردم ولسوالی پنجاب، از بهسود به این منطقه رفت تا در کنار مردم ایستاده و در برابر ظلم و تجاوز کوچی‌ها مدافع حقوق محرومان باشد. او و خاندانش نقش مهمی در پاسداری از کرامت مردم مناطق مرکزی ایفا کردند. وی در قلعه‌نو ولسوالی پنجاب به خاک سپرده شده است ایشان سه پسر داشتند:

۱. شاه ابراهیم (رح) – مرقد ایشان در قلعه‌نو ولسوالی پنجاب قرار دارد.

۲. شاه طاهر (رح) – در منطقهٔ سیوک ولسوالی پنجاب به خاک سپرده شده است.

۳. شهید شاه موسی (رح) – که در منطقهٔ دم‌جوی تکاب‌برگ به شهادت رسید و مدفون گردید.

سادات محترم ساکن تکاب‌برگ، عمدتاً از نوادگان این سه شخصیت بزرگوار به‌شمار می‌آیند. آنان همچنان با پایبندی به میراث دیانت، غیرت و خدمت، در حافظهٔ مردم منطقه زنده‌اند.فرزندانش که در “تکاب‌برگ” زندگی می‌کنند به نام تول یا طایفهٔ شاه تقی (رح) و شاه موسی (رح) و شاه طاهر (رح) شناخته همچنان به پاکی، دیانت و مردم‌داری شهرت دارند.

۲. شاه نوروز کریلایی (رح)

او در منطقهٔ بهسود ماند. طایفه‌ای از نسل او امروزه به نام سادات در میرو (درهٔ مهریان) شناخته می‌شوند؛ مردمانی اهل تقوا، دیانت و همبستگی که میراث معنوی شاه نوروز را در نسل‌های خود زنده نگه داشته‌اند.

اولاد شاه نوروز (رح) – سادات در میرو: شش تول، یک ریشه

این سادات به نواحی بادآسیاب، سفیدبید، قوره و سرتالهٔ بهسود زندگی میکنند و امروزه به شش طایفه یا “تول” تقسیم می‌شوند:

۱. تول عموجی: این تول نسب‌شان به سید علی‌خان(رح) (مشهور به عموجی) می‌رسد و در منطقهٔ شیکه و سفیدبید زندگی دارند.

۲. تول آکُل: این تول نسب‌شان به سید آکُل (رح)می‌رسد و در منطقهٔ بینی زردک زندگی دارند.

۳. تول تروش: این تول نسب‌شان به سیدی که مشهور به تروش(رح) است می‌رسد و در منطقهٔ قوره زندگی دارند.

۴. تول داده: این تول نسب‌شان به سید سردار (رح)و نهایتاً به سید تروش(رح) می‌رسد و در منطقهٔ سرتاله ساکن‌اند.

۵. تول عبدالله: این تول نسب‌شان به سید شاه انور(رح) بابه می‌رسد و در سرتاله زندگی می‌کنند.

۶. تول خدمت: این تول نسب‌شان نیز به سید شاه انور(رح) بابه می‌رسد و در منطقهٔ قوره زندگی دارند.

این طایفه‌ها، از گذشته تا امروز، در عرصه‌های علم، جهاد، دیانت و خدمات اجتماعی نقش‌های برجسته‌ای داشته‌اند.

ادامهٔ خط: شاه موسی (رح) و شاه تقی (رح) – فرزندان شهامت

از نسل سید شاه انور (رح)، دو شخصیت تاریخی برخاسته‌اند که داستان‌شان آمیخته با مقاومت و شهادت است:

🕊️ سید شاه موسی (رح)

از نوادگان شاه انور (رح)، مبارزی شجاع که در اوج فشارهای سیاسی و تجاوز کوچی‌ها، در کنار مردم ایستاد. در واقعه‌ای تاریخی، در دفاع از مردم ولسوالی پنجاب، به همراه ۱۳ نفر از بستگانش به شهادت رسید. در یاد و نام این ایثار و شجاعت، پدرم، سید سکندر، تخلص “موسوی” را اختیار کرد؛ تا نام شاه موسی، همچون مشعل روشنگر غیرت و مقاومت، در نسل ما زنده بماند. پس از آن، فرزندان خردسال ایشان به زندان بامیان منتقل و مورد آزار قرار گرفتند.

🕊️ سید شاه تقی (رح)

دیگر نوادهٔ غیرتمند شاه انور بابه، که در دوران حکومت سردار محمد داوود خان، به‌دلیل فعالیت‌های مردمی و حمایت از محرومان، بازداشت و در زندان به شهادت رسید.

زبانِ شفتی “خلفی”: میراثی زنده از هویت فرهنگی

در کنار ریشه‌های تاریخی و دینی، سادات شاه‌ولی دارای یک میراث زبانی ویژه نیز هستند. “زبان شفتی” یا “خلفی”، گویشی خاص و رمزآلود است که تنها خود اعضای این جامعه آن را می‌فهمند. این زبان نه تنها ابزاری برای ارتباط داخلی بود، بلکه به‌گونه‌ای نقش حفاظتی نیز ایفا می‌کرد؛ در زمان‌هایی که احساس خطر یا ناامنی وجود داشت، سخن گفتن با این زبان به معنای حفظ اسرار و انسجام گروهی بود.

امروز، اگرچه تعداد گویش‌وران آن کاهش یافته، اما هنوز نشانه‌ای از پیوند زبانی، قومی و هویتی این خاندان با گذشته‌شان است. حفظ و مستندسازی این زبان، بخشی مهم از پروژه‌ی ثبت تاریخ سادات شاه‌ولی به‌شمار می‌رود.

نتیجه: یک شجره، یک رسالت

شجره‌نامهٔ سادات شاه‌ولی، تنها نسب‌نامه‌ای از اسامی و مکان‌ها نیست؛ بلکه داستان نوری است که در سنگلاخ آغاز شد و در بهسود، درهٔ صوف، بامیان، پنجاب، تکاب‌برگ، گنداب، مور، سرخ‌جوی ورس، سراب باداورکه، تکتکه، قرختک و دیگر نقاط امتداد یافت.

از سنگلاخ تا پنجاب، از بهسود تا درهٔ صوف، نسل حضرت شاه‌ولی ثابت کرده‌اند که تنها یک تبار دینی نیستند، بلکه شعله‌ای از ایثار، ایمان، مردم‌داری و ایستادگی در برابر ظلم را در جان دارند.

سادات نسل حضرت سید الیاس، معروف به شاه‌ولی (یا شاه والِح)، نه‌تنها در نسب، بلکه در عمل، ادامه‌دهندهٔ راه اجداد بزرگی بوده‌اند که در سنگلاخ خفتند و در قلب مردم بیدار ماندند.

📝 در پایان:

امروز، این روایت‌ها دیگر نباید تنها در سینه‌ها بمانند. در نظر دارم از این تبار شجاع، صاحب‌تاریخ مکتوبی بنویسم که نه‌تنها سند افتخار، بلکه بخشی از هویت فرهنگی و مقاومت مردم باشد.

اگر شما نیز بخشی از این تبار هستید یا اطلاعات، اسناد، عکس‌ها یا روایت‌هایی دربارهٔ این خاندان دارید، خوشحال می‌شوم با من تماس بگیرید یا اطلاعات‌تان را ارسال نمایید.

با سپاس و احترام

سید حسن موسوی

با سپاس فراوان از آقا صاحب سید عارف ، داکتر سید رضا عمرانی ، حجت الاسلام سيد محمد داود شهیدی ، سید عمران حسینی سادات

About روند فکری انقلاب سبز

Check Also

برگزاری پنجمین نشست سادات‌شناسی

خبرگزاری آگاه – پنجمین برنامه از سلسله نشست‌های علمی “سادات‌شناسی” با حضور جمعی از تاریخ‌نگاران، …

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *