Home خبر حمایت های مردمی

حمایت های مردمی

9
0
انقلاب سبز؛ روندی مردمی که با دارا بودن خط مشی و اهداف مشخصی اغاز به فعالیت نموده است، در راستای عملی کردن انسجام ملیت سادات برای ایجاد تحول عمیق فکری که به دنبال عدالت طلبی و حق خواهی است با تعدادی از سران و بزرگان سادات دیدار و روی محورهای اساسی اهداف این روند گفتگو نمود. در این دیدارها روند انقلاب سبز سعی بر این دارد که تمامی شوراها، نهاد ها و مراکزی را که به دنبال حق خواهی و عدالت محوری برای ملیت سادات است در محوریت انقلاب سبز گرد آورده تا برای یک حرکت واحد و منسجم تصامیم لازم اتخاذ گردد. تمامی بزرگان و شخصیت های برجسته ی سادات در این ملاقات ها؛ برهمکاری با این روند تأکید داشته و حمایت های همه جانبه ی خود را اعلام داشتند. از سویی عده ی کثیری از سادات معظم از نقاط مختلف جهان با مربوطین این روند تماس های مکرری داشته و اعلام امادگی نموده اند که با روند انقلاب سبز همگام و همسو هستند و در این راستا از هیچ نوع همکاری دریغ نخواهند ورزید، همچنین مراکز و شوراهای مربوط به ملیت سادات درولایات مختلف کشورنیز با تماس های مکرر اعلام همکاری خود را ابراز داشته اند. انقلاب سبز، به دور از دامن زدن به تعصبات قومی و سمتی و یا رویکرد تضعیف دیگر اقوام با احترام و اهتمام به حقوق کلیه ی اقوام و شهروندان عزیز کشورمان تلاش براین دارد که روند دادخواهی حقوق سادات در ساختارهای مختلف نظام را با ایجاد محوریت های فکری دنبال و با انسجام سادات معزز تحقق بخشد. انقلاب سبز؛ با برداشتن گام های عملی و درک شرایط موجود به زودی با مشارکت بزرگان و روشنفکران و احاد جامعه ی سادات در طی یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام موجودیت خواهد کرد.

#حمایت_شورای_مردمی_امید_سبز_افغانستان_از_انقلاب_سبز

بیانیه ی شورای مردمی امید سبز افغانستان:

شورای مردمی امید سبز افغانستان به عنوان یک شورای مردمی است که همواره خدمات چشم گیر در سطح دولت داشته است و برای یک پارچگی افغانستان میکوشد.

این شورا ازحرکت مردمی ( انقلاب سبز ) با تمام توان حمایت کرده و در راستای ایجاد محور وحدت وعدالت صدای خود را بلند خواهد کرد. و با اهداف ستاد انقلاب سبز همگام خواهد بود.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

سید حیات الله سادات

رییس شورای مردمی امید سبز افغانستان

دفتر مرکزی ، کابل افغانستان

#حمایت_الحاج_سید_مهدی_انوری_رئیس_بنیاد_ستر_جنرال_سید_حسین_انوری_از_ستاد_عالی_مردمی_انقلاب_سبز بسم الله الرحمن الرحیم وحدت، همدیگر پذیری و عدالت از استوانه های اساسی ملت شدن و از مولفه های اصلی رسیدن به اهداف والای انسانی است. این سه عنصر در جامعه ی با رویکرد ملت شدن تحقق می یابد که همه ی اقشار جامعه از حقوق شهروندی مساوی برخوردار باشند.حقایق درون جامعه ی ما با تمام تلاش سران حکومت تا کنون در راستای ایجاد روحیه ی اخوت و برابری و برادری به سرانجام مطلوبی نائل نشده است زیرا جریان های سیاسی تاثیر گذار درساختار حکومت و دولت، صرف برای معاملات سیاسی خود قدم میزنند که این موضوع ملیت های دیگری را از ساختار نظام به حاشیه کشانده است. ملیت هایی چون (سادات) که ازآغاز شکل گیری دین مقدس اسلام تا اکنون از تاریخ پر افتخار و متمدنی برخوردار است.از سویی دیگر جریان های به پا خواسته ی مردمی نیز با توجه به نداشتن یک خط مشی فکری مناسب و احترام متقابل به دیگر اقوام و کتله های قومی درون جامعه، همیشه در پیچ و خم های سیاست سیاستمداران مدعی رهبری شهروندان؛ با شکست مواجه شده اند که این نیزخود دلیلی بر ایجاد تشدد و تنش در عرصه های مختلف ساختار ملت شدن شده است.از این رو جریان فکری ی می تواند سکانداری عدالت خواهی و وحدت طلبی را به دست گیرد که خود توان و ظرفیت ایجاد محوریت مردمی را به دور از تعصب و جاه طلبی های حصار یافته درون قومی با خود داشته باشند. یکی از این جريان های تازه شکل گرفته و برخاسته از بطن مردم؛ انقلاب سبز است. ملیت سادات با تمام تاریخ درخشان خود مدت مدیدی است که به واسطه ی معامله های سیاسی و تعصبات قوم پرستانه به حاشیه کشانده شده است. پس دفاع از هویت قومی و نژادی برای احقاق حقوق شهروندی و تثبیت جایگاه و سهمش در ساختار نظام در هیچ قانون اساسی جرم نبوده بلکه قدم مهمی برای ایجاد روحیه ی ملت شدن است. اینجانب به عنوان فردی از جامعه ی سادات از ستاد عالی مردمی انقلاب سبز اعلام حمایت کرده و با احترام به منافع ملی و حفظ حقوق همه ی اقوام محترم کشورم خواستار حق خواهی و رعایت عدالت برای تثبیت جایگاه و هویت سادات درقانون اساسی کشور و همچنان در تمام لایه ها و ساختار نظام در کشور میباشم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته الحاج سید مهدی انوري رئیس بنیاد ستر جنرال سید حسین انوری 11 قوس 1395 کابل، افغانستان

هویت سیاسی سادات سوژه قابل بحث

________________

سید میر آغا نهضت پور

از آنجای که در این اواخیر صفحات اجتماعی گواه خبر ساز شدن هویت اجتماعی و سیاسی سادات است من را تصمیم بر آن کرد که در همین سوژه ”سادات های بی هویت” همین مرز چیزی بنویسم البته این نوشته نه از روی احساسات است و نه هم از باب تفوق جویی شخصا مخالف برتریت خواهی تباری هستم و دوست هم ندارم ذهنم را درگیر در همچو مباحث بسازم این نوشته را میتوان ”درد نامه یی” نام اش را ماند که پیوسته روح و روان تبار سادات را میازارد. از بعد منفی اگر پیامد مطرح سازی ملیت ها مطرح شود در جامعه آرمانی بجا نیست که بیایم بحث ملیت و تبار را مطرح بکنیم چون بحث مطرح سازی ملیت ها به شدت با ملت سازی و دولت سازی در تضاد است این خود نوعی عقبگرایی عنوان میشود که ما بیایم پیرامون ملیت مان حی بیگویم و بنویسم و چالش خلق بکنیم و اصلا لازم نیست که محیط و ماحول ما را بیشتر بر این گونه قضایا آشفته بسازیم، در واقع نگرشها و باور ها پیرامون این مسله خود مانع توسعه و ترقی در جوامع انسانی است. وقتی اینگونه مباحث در میان میآیند بیلافاصله سخن از دوگانگی مطرح میشود، دوگانگی هم از نوعی تعصب و تضاد با رویکرد برتر و پست تر و اولویت دادن یک قوم از قوم دیگری که این عمل در نفس خود روزنه جامعه دوگانه را باز میکند. ملیتی میآیند جايگاه اجتماعی و قدرت خویش را نسبت به دیگری معیار و میزان میکند و اگر نتیجه اش غیر متوازن بود در نتیجه احساس حقارت در وجودش شعله ور میشود و آن وقت است که یک گوشه از خاک ایده های منفی رشد و نمو نموده متبلور میشود و شکاف های اجتماعی برجسته. در کل این سوژه نه در سود حکومت است و نه هم در نفع هیچ ملیتی در زیان حکومت از این بابت است که از کوچکترین واحد حکومت الی بزرکترین واحد که همانا وزارتخانه ها است در ارایه خدمات و تطبق پالیسی های خود با مشکلات مواجه میشود و در نتیجه تقسیم بندی قدرت حرف اول را میزند و فرجام اش هم کم کاری و ناتوانی در اجرای برنامه ها. از طرفی هم در نفع شهروندان نیست چون خود را در آئینه دوگانه احساس میکنند و واکنش شان قطعیست که منفی است. حالا اگر بیایم تمرکز ما را پیرامون افعانستان چند ملیتی و آن هم از نوع جامعه با اقلیت های قومی داشته باشیم، بدون تردید ما قادر به عملکردهای مثبت قبیله گرایی نیستم و آنچه در ادوار مختلف صورت گرفته همیش نکات منفی اش از نکات مثبت اش قدرتمندتر بوده. حال از آرمانی بودن جامعه افغانستان میگذریم و به این باور میرسیم که تا هنوز که هنوز است افغانستان به شدت با این معضلات سر دچار است و در هیچ دوره یی نتوانسته مستولی بر این معضلات شود. از قانون اساسی گرفته تا سرود ملی و… همه و همه حکایت از هویت های قومی دارد از قدرتمندترین هویت که همان برادر پشتون است تا ناتوان ترین هویت که برادران قیرغیز و پامیری و… است هر کدام اقوام افغانستان هویت نمایی میکنند و تنها تباری که زندگی ذلت گونه و هویت بی هویتی نصیب اش شده سادات است، سادات که پیوسته سیلی با هویت های این مرز را تجربه کرده. اگر سران در بحث نفوس شماری بدون جانب دارانه اقدام کنند قطعن همین سادات بی هویت از لحاظ جمعیت در ردیف پنجم قرار دارد. مهم نیست که سادات، هم عقیده باشد و یا نباشد مهم این است منافع اجتماعی و سیاسی سادات ایجاب میکند که با هم یک سادات باشد تا از امتیازات مدنی و شهروندی اش مستفید شود. در جامعه که همه ملیت اش در هویت خود فخر فروشی میکند بیجا هم نیست که سادات هویت سیاسی و اجتماع داشته باشد و هر کسی که مییآید بحث هویت سازی سادات را تفرقه عنوان میکنند قضاوت مناسب و بجا نيست، اندکی تامل داشته باشید و خویش را بجای همین توده قرار دهید تا تجربه کنید که چه احساس متوجه حال تان میشود. پرشس که بعنوان اساسی ترین مسله مطرح میشود این است؛ در بی هویتی سیاسی و اجتماعی سادات کیها نقش داشتند، آیا سران سادات را میتوان عامل اصلی این مسله عنوان نمود یا خیر؟ گمان بر این است که سران سادات با کمال بی کفایتی هویت خویش را فدای مناصب کردند. به باور دیگر میشود استدلال کرد که شاید هم کسانی مانع این سران منصب اندیش بوده و با ترفند های کاریزما از این اقدام دست شان را بازداشته و نگذاشته که ساداتی اضافی بیاید اعلان موجودیت بکند. این سادات اضافی نیست شما در اشتباه محض هستین. به باور شما سادات یعنی هزاره این توجیه تان قابل نقد است چون ملیت سادات هیچگاهی نمیتوانند هزاره عنوان شود، سادات ملیتی مستقلی است و هزاره ملیتی دیگری اگر اینها از لحاظ عقیده و باور با هم یکیست و ارزشهای مشترکی دارد قابل پذیرش است اما از روزنه دیگر هزاره سادات نیست و سادات هزاره نیست. ما در وجود هزاره میبالم گرچه؛ اگر کسی مییآید سادات را هزاره عنوان میکند سادات نباید مایوس شد چون این را درست میدانیم که هزاره یعنی آرام ترین توده که همه تحسین و تعریف شان دارد. هزاره یعنی استعداد، هزاره یعنی زحمت و تلاش. هزاره یعنی خلاق ترین ملیتی افغانستان و در نهایت هزاره یعنی صداقت و صمیمیت این صداقت و سادگی شان منجر شده تا هزاره در معادلات سیاسی پی هم شکست فاحش را تجربه کند. مخاطب قلم کسانی هستند که به شدت از این طرح در تب است و ناراحت اما این که چرا ناراحت است باید دانست حالا سادات نه جای کسی را تنگ کرده و نه هم مانع حق و حقوق شان شده اگر سادات رسمیت هم پیدا بکند نه بر کسی خار است و نه هم گلی بر شاخه خار شما راحت باشین نه سادات تفرقه انداز است و نه هم تفوق جو فقط بعنوان یک کتله کثیر میایند جایگاه سیاسی و اجتماعی خویش را مشخص و معین میکند. دیگر خسته است از این بی عدالتی که پی هم در حق شان صورت مگیرد و با رویکرد های مختلف از چهار چوکات ادارات رانده میشود. با استفاده از همان سیاست حذف در پاکسازی این گروه تلاش بی دریغ میکنند. شما راحت باشین و با سران ملیت سادات دست نوازش و شفقت بدهید که از این بن بست موجود در آرمان مطلوب دست پیدا بکند و آن وقت است یک شانه شما به دو بازوی پر قدرت مبدل میشود و روند حقخواهی هم ساده تر و سریع تر از گذشته ها میشود. من اگر بر خیزم، تو اگر بر خیزی، همه بر می خیزند!

 

بیانیه ی شورای ملیت سادات در حمایت از حرکت مردمی عدالتخواه انقلاب سبز.

شورای ملیت سادات به عنوان یک شورای وحدت محور و عدالتخواه برای همه ی ملیت ها و اقلیت های کشور از تمامی حرکت های مدنی در راستای ایجاد وحدت و یکپارچگی حمایت می کند و ملت شدن را با رعایت حقوق همه ی ملیت ها و اقلیت ها تشکیل دهنده ی جامعه می پندارد. از این لحاظ ملیت سادات؛ در همه ی برهه های تاریخ با نقش والا و تاثیرگذاری که در ایجاد انقلاب های فکری و تغییرات اساسی در جهت رشد و تکامل جامعه داشته است اما همیشه در چنگال های تعصب و نژاد پرستی و سودجویی عده ای از سردمداران و رهبران سیاسی قرار گرفته است. هیچ ملیتی درمعاملات سیاسی و متصب گرانه ی سردمداران زور و تزویر سهیم نبوده و نخواهد بود، بلکه پیکره ی جامعه متشکل از احاد مردم با ملیت های مختلف، تشنه ی ملت شدن حقیقی و عدالت محور است. از این رو، با شرایط فعلی حاکم در درون جامعه و ناعدالتی های فراوان، یک انقلاب فکری عدالت محور برای همه ی ملیت های عزیز کشور میتواند چهره ی کریح تعصب و نژاد پرستی را به نابودی کشانده و به ارزوی دیرین مردم که ملت شدن است جامه ی عمل بپوشاند. شورای ملیت سادات، ازحرکت مردمی انقلاب سبز با تمام توان حمایت کرده و در راستای ایجاد محور وحدت وعدالت صدای خود را بلند خواهد کرد. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته سید ناصرعطایی رییس شورای ملیت سادات دفتر مرکزی ، کابل یام زهره امیرزی ریس شورای رهبری حزب زنان افغانستان. افغانستان بزرگ محوطه کوچک برای اقلیت ها. با گذشت هر روز از آغاز فصل جاری حیات سیاسی و نزدیک شدن به پایان حضور جامعه جهانی در افغانستان، آمار نقش حقوق بشر خصوصا تبعیض و بد رفتاری با ملیت های اقلیت از جمله ملیت سادات افزایش یافته و شیوه های تازه و تکاندهنده تری از تعصبات با این گروه ثبت می گردد. طی ده سال گذشته مدت بهبودی چشم گیری در وضعیت زندگی و حقوق ملیت سادات بر دولت در کشور به میان نیامده است؛ زمینه برای فعالیت های سیاسی، فرهنگی و سهمیه مشخص ملیت سادات فراهم نشد؛ اما از سوی دیگر چالش ها و دشواری ها نیز در این راستا بیشتر گردید. براساس گزارش ستاد عالی مردمی انقلاب سبز امسال سخت ترین سال از نظر بدرفتاری و تعضبات سستماتیک برای ملیت سادات بوده است. و هنوز هم چشم انداز آینده برای این قشر همچنان تاریک و تار است. بیش از نود فیصد تعصبات ها با اقلیت ها و ملیت سادات در افغانستان، از نوع خشونت حذف سادات از سوی دولت بوده که عمدتا توسط سیاسیونگرایان صورت می پذیرد و در کنار آن، ناامنی، فقر، بی سوادی، معافیت از مجازات، و عدم حاکمیت قانون از دیگر عوامل نقض حقوق این ملیت بوده که طی چند سال گذشته دولت و جامعه جهانی با وجود تلاش های زیاد، نتوانسته آن را از مسیر حقوق سادات و نهادینه شدن دموکراسی و قانونمندی همه اتباع افغانستان باهم برابر و بردارند. اعتیاد از نتایج و مصادیق عمده خشونت با یک ملیت بزرگ بوده که رقم آن روز بروز در کشور افزایش می یابد . عوامل نقض حقوق سادات در کشور مشخص است. بی سوادی، فقر، فرهنگ تحقیرشدن، مصئونیت از قانون، سنت های متصلب و بسته اجتماعی از عوامل اصلی تبعیضات سستماتیک می باشند. اما هنوز برای رفع این عوامل و بهبود وضعیت زندگی سادات در کشور کارهای چشمگیری صورت نگرفته است. کمتر ناقضان حقوق ملیت سادات در کشور مشخص گردیده و پرونده های ننگین و وحشیانه متعصبان با ملیت سادات مورد دادرسی عدلی و قضایی قرار گرفته است. ناقضان حقوق ملیت سادات همواره گریزان از قانون بوده و نهادهای امنیتی و قضایی کشور در محاکمه و دادرسی از آنان ناتوان بودند. همین امر سبب گردیده تا فرهنگ معافیت در کشور ترویج و نقض حقوق سادات به موضوع ساده و کم اهمیت در نگاه دستگاه های امنیتی و عدلی تلقی گردند. دو راهکار موثر و کوتاه در راستای تامین حقوق سادات وجود دارد. اولا اینکه نهادینه کردن حقوق سادات را به عنوان یک موضوع اجتماعی و فرهنگی تلقی کرد و حقوق حقه آن در دولت افغانستان منحیث یکی از اتباع در افغانستان مشخص گردد و ملیت سادات برنامه های فرهنگی و اجتماعی را در این راستا روی دست گیرند. و موضوع خویش را مانند سایر ملیت ها در افغانستان مشخص نماید تا بطور رسمی مطابق بر قانون نافظه کشور درج قانون اساسی و سرود ملی گردد. باور مند ساختن مردم به رعایت حقوق سادات و تبدیل کردن آن به امر اخلاقی و انسانی، راهکار فرهنگی و اجتماعی بوده که اندکی آرمان گرایانه می نماید و مستلزم زمان بیشتر و تلاش های مستمر می باشد. دوم اینکه به فرهنگ معافیت پایان داده و نهادهای امنیتی و قضایی نقض گردن حقوق سادات را در افغانستان بطور جدی پیگیری نماید. از اینکه از گذشته ها تا حال ملیت محترم سادات نقش های برازنده را در راستا خدمت بر ملت و همه اتباع بخصوص جهاد و مقاومت انجام داده است دولت افغانستان باید آنرا بشکل ملیت مستقل و غیر وابسته درج قانون اساسی کشور نماید و از تحصبات غیر عادلانه و سستماتیک دست کشد و حقوق حقه این ملیت را مشخص نماید. بدین ترتیب شورای رهبری حزب زنان افغانستان منحیث یکی از اتباع افغانستان در کنار ملیت سادات خواهد بود و از تشکیل و موجودیت ستاد عالی مردمی انقلاب سبز ستاد عدالت خواهی اعلام حمایت مینماید. به امید پیروزی و موفقیت.          

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here