دانلود کتاب تحقیقی پنج قوم بزرگ افغانستان اثر دکتر سید محمد علی جاوید
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
دکتر سید محمد علی جاوید کتابی تحت عنوان پنج قوم بزرگ افغانستان، که شامل تاریخ، منشا، سلطنتها، فرهنگ، زبان و همه جستارها ای که وابسته به یک قوم است را به تازگی به سیاهه کشیدهاند!
به دلیل اینکه قبلا چنین پژوهش ژرفی در مورد قوم سادات ساکن افغانستان نشده بود، تصمیم گرفته شد تا قسمتی از کتاب مذکور که در مورد این قوم است را از این دریچه، در خدمت شما عزیزان قرار بدهم.
سادات افغانستان.
بخش یکم
به پیشنهاد پسر فاضلم سید محمد الیاس جاوید مبنی بر نوشتن و تحقیق در مورد منشأ و تاریخ پنج قوم بزرگ افغانستان: ۱- پشتون،۲- تاجیک، ۳- هزاره، ۴- ازبک و ۵- سادات افغانستان، کتابی به تقریب ۶۰۰ صفحه در بارهی منشأ، تاریخ و حکومت آن اقوام نوشتم که امید است به چاپ رسد و مورد استفادهی همگان قرار گیرد. در مورد چهار قوم اول، قبلاً کسانی نوشته بودند اما در مورد حضور سادات در افغانستان، کمترین نویسنده ای تماس گرفته بود و برخی از نوشته از تحقیق و متانت قوی برخوردار نبود. لهذا پس از تحقیق در بارهی مفهوم سادات و سیادت، ورود سادات به افغانستان را مستند نوشته، سپس حکومت های سادات از پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) تا سادات بنی عباس، فاطمی های مصر، سادات تبرستان سادات هند را به قلم کشیده ام و نخست بخش سادات را از همین دریچه در قسمت های پیاپی منتشر نموده امید وارم که کتاب مذکور چاپ گردد و در دسترس همه قرار گیرد.
مدتی است که یک تعداد معدود، علیه سادات به خصوص سادات شیعهی افغانستان تبلیغ می کنند تا سائر اقوام شیعه را از سادات جداکنند. نخست ضروری به نظر می رسد که معنی سادات را دانسته ببینیم که آیا سادات و سید یک قوم است یا یک صفت. معنی سادات در کتب لغات به معنای أقا، بزرگ، معظم وسرور آمده است. لغتنامه دهخدا در مورد لفظ و معنای سادات می نویسد: «سادات (اسم عربی) مفرد «سائد» و جمع مکسر آن «سَیَدَة» بود و جمع الجمع آن سادات شد. و مفرد آن «سائد» بر وزن فاعل به معنی سید است. پس سادات جمع الجمع سائد می باشدنه جمع سید. (غیاث اللغات) (آنندراج). سادات یعنی: مهتران (بزرگان)
که سادات جمع جوانان جنت
نبی گفت هستند شبیر و شبر.
ناصرخسرو (دیوان ص ۱۵۰).
و اسامی ملوک عصر و سادات زمان به نظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است . [چهار مقاله چ معین ص ۵۱].
در جملگی دیار خراسان از اشراف سادات به مکنت و یسار و کثرت عقار… درگذشته . [ترجمهی تاریخ یمینی ص ۲۵۰]. احدی از فضلا و سادات نزدیک تر از ایشان [ملاباشی] در خدمت پادشاهان نمی نشستند. [تذکرة الملوک چ تهران ص ۱ [لغتنامه دهخدا، ذیل واژهی سادات].
بنا بر این، «سید» و «سادات» در نخست به معنای بزرگ و سرور، تنها مقام وصفی داشت، نه قومی، چنانکه بر هاشم جد پیامبر و علی سید القریش و بر پیامبر اسلام سید الانبیاء وسید المرسلین و به حمزه عموی پیامبر؛ سید الشهداء و بر حسنین (ع) سیدا شبای اهل الجنه و بر حضرت فاطمة الزهرا سیدة نساء العالمین یعنی: بزرگ و مهتر همهتون زنان عالم اطلاق می گردد. لقب سیادت و بزرگی را هاشم بن عبد مناف جد پیامبر از عرب قریش کمایی کرد و این لقب به تمام بازماندگان از نسل هاشم، اطلاق می گردد. لذا فرزندان عبدالمطلب هریک؛ عبدالله، عباس، حمزه و حتی ابولهب را می توان به نام سادات یاد کرد. به همین دلیل است که خلفای بنی عباس که بعد از خلفای اموی به مدت پنجصد سال حکومت کردند، نیز همه سید بوده اند. زیرا عباس عموی پیامبر و فرزند عبدالمطب بود. هرچند بنی عباس با بنی ابی طالب یعنی: بازماندگان علی بن ابی طالب (ع) و بازماندگان فاطمه (س) که از نسل بنی عبدالله یعنی: پیامبر اسلام باقی مانده بودند، در دوران تصدی حکومت پنجصد سالهی خویش، نسبت به آنها از هیچ اجحاف و ستمی دریغ نکردند اما همچنان مستحق لقب سیادت بودند و از بازماندگان حمزه و ابولهب معلوماتی در دست نیست.
توضیح بیشتر
بنا بر آنچه فوقاً متذکر شدیم، فرزندان هاشم به دو نام یاد می شدند که نام عمومی عرب بود و دیگری نام وصفی خصوصی که سید بود و اعراب غیر از بنی هاشم سید گفته نمی شدند. لذا می توان بنی هاشم و اعقاب آنها را تا هزاران سال، هم عرب خواند و هم سید. بعد از تأسیس پادشاهی اموی و سپس عباسی و برخورد ظالمانه و خونین آنها با فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) موجب گشت، که فرزندان آنها به سراسر جهان اسلام آن روز متواری شوند و مردم مسلمان و مومن که به اهل بیت پیامبر (ص) ایمان و احترام داشتند، وصف سیادت آنها را از قومیت عربی آنان برجسته تر سازند تا اینکه به مرور زمان عربیت آنها از زبان افتاد و سیادت شان به عنوان یک قوم مطرح و معروف کردید و در اطلاق بر علویان، معنای حقیقی به خود گرفت.
فرق میان معنای حقیقی و مجازی آن است که چنانچه کلمه ای استعمال گردد و بدون قرینه بر معنایی دلالت کند مثل اینکه اگر کلمهی «اسد» گفتیم، فوراً معنای شیر درنده در ذهن ما متبادر می شود و نیاز به قرینه ندارد، این معنای حقیقی اسد است. اما اگر منظور ما از «اسد» مردی شجاع باشد باید قرینه ذکر نمائیم تا بر معنای مجازی دلالت کند، یعنی: مثلاً بگوئیم: «احمد اسد است» احمد شیر است، یعنی مانند شیر شجاع است، آنگاه می فهمیم که اسد در معنای مجازی خود اطلاق شده است.
همانگونه که در بالا گفتیم، در اثر کثرت استعمالِ سید بر فرزندان و اعقاب علی و فاطمه، این اطلاق، بر آنها اطلاق حقیقی گردید و نیاز به قرینهی موضحه نداشت و ندارد، چنانچه فعلاً گفته شود: فلان کس سید است، فوراً معنای اولاد علی و فاطمه در اذهان تبادر می کند نه عرب. لذا سادات به یک قوم مستقل از عرب تبدیل گشت، هرچند ریشهی عربی دارد. همانگونه که قوم ترک به اقوام ازبک، ترکمن، قزاق، قرقیز و غیره به قوم های مستقل تبدیل شدند در حالیکه همه ریشهی ترکی دارند.
ادامه دارد.
برای دانلود کامل این قسمت از کتاب، به لینک زیر مراجعه نمایید.