Home سادات افغانستان سادات ولایت لوگر

سادات ولایت لوگر

17
0
سادات ولایت لوگر

سادات ولایت لوگر

ولایت لوگر، به مرکز پُلِ عَلَم، جمعیت 322,704، مساحت کیلومتر 3,955، زبان پشتو٬ فارسی دری، ۷ ولسوالی: اَزره٬ بَرَکی بَرَک٬ پُلِ عَلَم٬ چَرخ٬ خروار٬ خوشی٬ محمدآغه.

قبل از آنكه راجع به سادات كرام لوگر چيزى بنويسم، معناى لغوى و پيشنه تاريخى لوگر را ياد آور گردم. لوگر در لغت بمعناى كوه بزرگ وكوه آهن است.

گر، ياغركوه را گويند، لوى يا لوبزرگ ولوه، آهن معنى مى‏دهد.

به گفته پوهاند همايون، در سجاوند و چرخ در زمان سلطان محمود غزنوى معدن آهن بوده است. اين رو آنجا را لوهگر (كوه آهن) گفته‏اند و گاهى لوهگر و لهوگر هم گفته‏اند كه صحت ندارد.

لوگر گاهى مربوط غزنى و گاهى از مربوطات كابل بوده است و هم اكنون ولايت مستقل است كه كلنگار مركز ولايت در شصت كيلومترى كابل قرار دارد.

ولايت لوگر با توجه به پيشينه تاريخى كه دارد از زمان‏هاى بسيار قديم تا امروز مهد دليرمردان سترگ، سخنوران وهنرمندان بزرگ بوده ومى باشد. در اين سرزمين، بزرگمردانى چون: مولانا يعقوب چرخى(مفسرنامى وبزرگ وطن)، تايب امين الله خان لوگرى، غلام نبى خان چرخى، عبدالمليك خان وزير (كه بسيارى عمرش در زندان سپرى شد)، نوروز خان، فيض محمدخان، نويسنده و شاعر پرآوازه لوگر، ميربچه آغا و… زیست می کرده اند.

سادات كلنگار

سادات كلنگار كه به حدود دو هزار خانواده مى‏رسند، سالیان متوالی در این منطقه روزگار را بسر می‌برند. آنها از اولاد و اعقاب عالم و محدث بزرگ امام زاده موسى ابوسِبحَه ابن ابراهيم مرتضى ابن امام موسى الكاظم(ع) هست، سرسلسله سادات كلنگار ميرقطب الدين احمد ولى مى‏باشد وقبر شريف اين سيد بزرگوار در كلنگار ولايت لوگر قرار دارد، همچنين آرامگاه فرزندانش معروف به ميركلان و ميرخورد نيز در همان جا است و آنان همانند ميرقطب الدين احمد ولى در كلنگار داراى زائرين و هوا داران بسيار مى‏باشند. همچنين ديگر مزارات از جمله زيارت دوازده امام كه در قلعه شاهى قرار دارد و داراى احاطه و ديوار به سستم پخته كارى است و ميان مردمان شيعه و سنى كلنگار و نواحى آن از احترام خاص برخور دار مى‏باشد.

سادات كلنگار ساكنين كلنگار مركب از قلعه‏هاى مختلف از جمله: قلعه تقى شاه، قلعه اكبرشاه، قلعه قادر شاه، قلعه سيد حبيب الله، قلعه سيد بدرالدين (مشهور به قلعه جُلگه) و… مى‏باشند.

مشاهير سادات كلنگار عبارتند از: سيادت و نجابت پناه، مرحوم ميرابوالحسن موسوى نسب، متوفى 1225 هجرى قمرى از جمله شخصيت‏هاى معنوى آن منطقه است، او انسان زاهد و صاحب كرامات مى‏باشد و مردم از مزار وى شفاء مى‏گيرند و نيز فرزندش ميرفيض الله شهيد كه در دفاع از ارزشهاى دينى و اعتقادى در ماه مبارك رمضان 1202 هجرى قمرى به شهادت رسيد، او همانند پدر از احترام خاص برخور دار مى‏باشد.

همچنين سيدعليرضا، شاعر بلند آوازه و دور انديش و با تدبير، مير بدرالدين، مدير در وزارت ماليه، او انسان عارف مشرب و شخصيت اجتماعى ؛ سيد الف غظنفر كه در علم كميايى حياتى در حدى استادى بوده است و نيز در طيب و… او استاد فاكولته طب پوهنتون كابل و بانى مدرسه دينى و هم اكنون در يكى از مؤسسات فعاليت دارد.

سيد محمد رفيق و مديرحاج سيد حسن از بنيانگذاران تكيه خانه قلعه سادات كلنگار از جمله خيّرين و مؤمنين آن منطقه بوده كه با تأسيس تكيه خانه مذكور مصدر خدمات دينى و فرهنگى در آنجا گرديده كه تا امروز باعث زنده نگه داشتن شعائر دينى بوده و مردم منطقه مديون و مرهون خدمات آن دو بزرگوار مى‏باشند و همین طور فرزندان آن بزرگواران از جمله، حاج سید صدیق مشهور به حاجی همایون در بازسازی تکیه خانه و دیگر امورات خیرخواهانه نقش مفید وارزنده را داراست.

و دیگر مشاهیر این تیره سيد ميراحمدشاه لوگرى فرزند سيد سليمان شاه، نويسنده و شاعر علاوه بر مسئوليت به رياست ترانسپورت در وزارت داخله نيز انجام وظيفه نموده و از جمله مبارزين و عياران اين سرزمين بود، او در تحريك فرقه مشر ميراحمدشاه گرديزى و شهيد بلخى نيز سهم داشت. مير احمدشاه در سال 1358 كمونيست‏ها او را به شهادت رسانيد؛ سيدعلى عباس فرزند ميراحمدشاه كه در شفاخانه چهار صد بستر وظيفه داشت كمونيست‏ها در سال 1358 وى را به جرم ارتباط با مجاهدين به شهادت رسانيد؛ سيد ميرغوث الدين، انسان عيار گونه كه مشهور به آقاجان مى‏باشد؛ سيد سردار، پدر استاد سيد رسول شهيد كه در طب يونانى دست بالاى داشت؛ ميرسيّد يوسف لنگارى، سيّد حبيب اللّه، سيّد شاه سوار، سيّد ميرحيدر آقا… حاج غلام على، انسان خوش محضر و در حال حاضر از موسفيدان منطقه محسوب مى‏شود؛ حاج سيد مظفرشاه هاشمى (مشهور به حاج آقاميرزا) از جمله فعالين وخيّرين آنجاست كه در دوران كمونيست‏ها در زندان پلچرخى بسربرده و درفعاليت‏هاى اجتماعى از جمله: در پيش برد برنامه‏هاى مدرسه دينى كلنگار ايفاى وظيفه نمود؛ ميرمحبوب شاه (مشهور به حاج آقا) رئيس كار و امور اجتماعى ولايت لوگر؛ سيد انور شاه محبوب، معلم در بخش سواد آموزى و از كانديدان ولايت لوگر؛ انجنير سيدعيسى موسوى، رئيس زراعت ولايت لوگر؛ سيد غضنفر، ليسانسه دانشكده شرعيات كه فعلاً مافوق رتبه در بخش ديوان امنيت عامه ستره محكمه جمهورى اسلامى افغانستان به صفت عضو قضائى آن رياست ايفاء وظيفه مى‏دارد؛ استاد سيد رسول كه ماسترى خود را در رشته‏هاى تاريخ وسياست از كشور هند اخذ نموده و سالهاى جهاد را در داخل و خارج كشور فعاليت‏هاى نظامى و فرهنگى داشت، او دوران مهاجر علاوه بر ديگر فعاليت‏هاى فرهنگى و علمى، مؤسس نشريه «طلوع» و مدير نشريه «راه سلام» گرديده و از طرف حكومت موقت مجاهدين به عنوان رئيس راديو وتلويزيون معرفى گرديد، استاد سيد رسول در ماه رمضان سال 1370 در لوگر به شهادت رسيد؛ حاج سيد صديق (مشهور به حاج همايون) از خيّرين، او هم اكنون در ریاست عمومی اداره امور و دارالانشاء شورای وزیران جمهورى اسلامى افغانستان به صفت خزانه دار مشغول خدمت است؛ سيد باطن شاه از قلعه تقى شاه، انسان عيار گونه؛ مدير سلطان حسين، مدير در رياست تفتيش شهرداری كابل ؛ سيد على اكبروفا، از فرماندهان مجاهدين كه افتخارات فراوانى را در دوران جهاد كسب نمود وى هم اكنون معلول مى‏باشد؛ سيد عبدالله (مشهور به آقاجان) مدير رياست زراعت ولايت لوگر و از فعالين مسجد امام رضا(ع)؛ معلم سيد عارف شاه معاون رياست معارف ولايت لوگر؛ حاج سيدقريب‏الله سادات؛ حاج فريد سادات؛ انجنير سيد توكل؛ قومندان سيد وحيدالله هاشمى؛ سيد واسع، فارغ تحصيل از دانشكده حقوق و شاعر؛ سيد حشمت الله، شاعر؛ سيد محمود عالمى از تبار مير قادرشاه؛ سيد جاويد؛ سيد ياقوت شاه و…

قابل ذكر اينكه: در مناطق مختلف لوگر مخصوصا كلنگار شخصيت‏هاى علمى

ديگرى نيز بوده‏اند كه حضور آنان موجب وحدت شيعه و سنى گرديده وجهت معرفى صحيح بزرگان دينى مخصوصا فضائل و مناقب اهل‏بيت‏پيامبر(ص) تلاش‏هاى فراوانى نمودند از جمله: حاج سيد سليمان از علماء و سادات بزرگوار مركزبهسود؛ حاج‏احمدعلى اسير قزلباش، عالم و شخصيت فرهنگى و انديشمند مخلص كه در ميان اهل تشيع و تسنن كلنگار از احترام خاص برخوردار بود، او مردم را به سوى آگاهى و بنيش درست اسلامى رهبرى مى‏نمود.

سادات خوشى

سادات خوشى از دوتيره ـ جعفرى و موسوى ـ تشكيل گرديده‏اند كه اكثريت آن را سادات جعفرى كه از نسل سيد محمد ديباج فرزند امام جعفر صادق(ع) است مى‏باشند. سرسلسله سادات جعفرى خوشى شاه سيدمحمد بابا است كه مرقد شريف آن در مركز دره خوشى موقعيت دارد، و از ايشان در زمان حيات و بعد از آن كرامات زيادى بظهور رسيده است كه در بين مردم زبان به زبان نقل مى‏گردد.

يكى از كرامات كه در حال حيات آن بزرگوار بروز گرديده است اين است كه همان سال شاه و يا حاكم زمان قصد كشتار مردم منطقه خوشى را داشت و آهنگ اين سرزمين كرد، موقعى كه آن شاه يا حاكم وقت به منطقه خوشى رسيد، شاه محمد بابا كه بهمراه دونفر از شيراز هجرت كرده بود در منطقه خوشى در يكى از مغاره‏ها زندگى داشت وقتى از اين جريان و هدف حاكم جابر اطلاع يافت كه قصد دارد هركسى را به چشمش بخورد آن را بكشد وسربزند از جاى خود پائين شده ومژده براى پادشاه داد كه تا حال فرزند نداشته و اكنون همسرش وضع حمل نموده و پسرى بدنيا آورده است، چون اين خبر را پادشاه شنيد فورا كسى را فرستاد كه از اين موضوع اطلاع حاصل كند و شرط نمود كه اگر مژده راست باشد تمام اين منطقه را بوى ببخشد و در صورت دروغ بودن وى را اولاً سر بزند، بعد از آنكه چندروزى سپرى شد از طرف خانواده پادشاه شخصى بعنوان خبررسان به اين سرزمين آمده و مژده را كه شاه سيد محمدبابا برايش داده بود نقل نمود پادشاه خوشحال گرديد و آن سيد بزرگوار را اعزاز و اكرام زياد نمود و همچنين از وى دعوت كرد كه در مهمانى أش شركت نمايد وقتى كه آن سيد بزرگوار وجليل القدر شركت در مجلس نمود طعام حاضر گرديد، پادشاه تعارف نمود ولى آن سيد بزرگوار دست به طعام دراز نكرد، تا اينكه با اصرار زياد پادشاه روبرو گرديد، اما آن سيد بزرگوار دست بروى طعام كشيده با گفتن بسم الله و قم باذن‏الله مى‏بيند كه گربه‏اى از زير پلو يا طعام بيرون مى‏گردد و پادشاه متحير ومبهوت مى‏ماند وشروع به معذرت خواهى مى‏كند، تا اينكه از ايشان عذر خواهى زياد نمود و فورا دستور مى‏دهد كه اين منطقه مال شما باشد و چون اين منطقه در سابق بنام شيردره يا كافر دره بوده، از اين به بعد به اسم خوشى مسمى مى‏گردد و خودپادشاه مى‏گويد چون من در اين جاه خبرخوش شنيدم و خوشحال شدم، پس از اين به بعد اين منطقه بنام خوشى يادگردد.

كرامات بعد از مرگ ايشان بسيار است، حتى بيماران زياد از اطراف و اكناف بقصد زيارت مرقد شريف اين سيد بزرگوار مى‏آيند و بسيار ديده شده است كه بيمارانى داكتر جواب شده كه آمده‏اند شفا يافته‏اند و… از اين سيد بزگوار اعقاب زيادى هستند كه تمام سادات جعفرى خوشى از اعقاب وى مى‏باشند اما برخى مشاهير آنها عبارتند از:

حاجى حسين على مرحوم كه شخص عابد وزاهد و روحانى بود؛ حاجى سيد فقير شاه كه ايشان در زمان عبدالرحمن سمت ملا امامى را رسما عهده دار شد؛ ملاسيد شاه حسن فرزند سيدفقيرشاه؛ سيد ابوالحسن نطاق از شاگردان آيت الله العظمی واعظ شهید(ره) كه در سال 1358 از طرف كمونيست‏ها دستگير به شهادت رسانيدند؛ جگتورن سيد صفرعلى فرزند حاجى حسين كه دوران جهاد توسط اشخاص مجهول الهويه شهيد گرديد؛ جرنيل غندى؛ دگروال طالب شاه؛ صوبدار سيد على‏حسين؛ جگرن سيد حسن؛ جگتورن سيد ميرحسين شاه؛ دگروال سيد شاه آغا افسرقواى هوائى؛ ملاسيد سيدعبدالحسين واعظ؛ حجج اسلام سيدحسن بحر، سيد اصغر عالمى و سيدجعفر حسينى؛ دگروال سيد اسدالله استاد حربى پوهنتون و…

همچنين عده‏اى كمى از سادات جعفرى كه از اعقاب ميرسيد على و ميرشاه حسين حسينى كه مرقد آنان زيارتگاه خاص و عام مى‏باشد در خوشى سكونت دارد كه به سادات ميرشاه حسينى مشهور هستند.

در خوشى علاوه بر سادات جعفرى سادات موسوى هم زندگى دارند كه تعداد آنها تقريبا به هشتاد خانواده مى‏رسند ولى اكثرآنها در ايران و پاكستان مهاجر هستند وعده‏اى كمى از آنها فعلاً در خوشى زندگى مى‏كنند. سادات موسوى خوشى از اعقاب سيد شاه مروت الله ولى هستند كه سلسله نسب شان به سيد محمد اسحق بن امام موسى‏الكاظم(ع) مى‏رسند. سادات موسوى خوشى به سادات سرخابى مشهور است، براى اينكه اين تيره بعدها به خوشى آمدند.

شاه مروت الله ولى در سرخ آب وبورگ از مربوطات ولسوالى محمدآغه زندگى داشته وبعد از مدتى در اثر جنگ‏هاى كه رُخ داده بود اعقاب شان به زرغون شهر، داودخيل، حصارك پل عَلم، اونى سيدان، مزار شريف و خوشى متوارى گشتند و مناطق سرخ آب و بورك را مردم احمد زائى و عيسى خيل تصرف كردند و عده‏اى كمى درسرخ آب باقى ماندند، آنعده كه در زرغون شهر رفتند اعقاب و اولاده سيد محمدمعروف به ابولشاه ديوار سوار مى‏باشند و فعلاً تعداد آنها زياد بوده ولى درمنطقه زرغون شهر زندگى ندارند بلكه چند خانواده محدود در آنجا هستند. آنعده كه بطرف اونى سيدان رفتند آنها در اثر گذشت زمان بمذهب حنفى گرويدند و عده‏اى كه در داودخيل رفتند در اثر مشكلات‏هاى زيادى از آنجا متوارى و مجبور به ترك منطقه و خانه شده وعده از آنها درمنطقه شاه توت از مربوطات ولسوالى چهار آسياب ولايت كابل سكونت دارند و آنها به سادات سرخ آبى مشهور هستند. علاوه بر سادات سرخ آبى سادات ديگرى هم كه نسب شان به امام على ابن الحسين(ع) مى‏رسد در شاه توت زندگى دارند اما به مذهب حنفى گرويده‏اند ولى سادات سرخ آبى پيرو مذهب اثنى عشرى هستند. عده‏اى از سادات سرخ آب در حصارك پل علم كوچيدند و در آنجا مدت‏ها زندگى نمودند و يكى از اجداد شان بنام سيد شهنشاه در آنجا زمين خريدارى نموده كه فعلاً هم در منطقه بنام خم شهنشاه معروف است، بعدها در اثر ظلم و بيداد گرى حاكمان زمان از آنجا حركت كرده بطرف خوشى آمدند و درخوشى زمين و خانه خريدارى كردند و تا حال در خوشى زندگى دارند. آنعده كه در سرخ آب باقى مانده‏اند به زبان پشتو صحبت مى‏كنند و پيرو مذهب حنفى هستند.

برخى از مشاهير سادات موسوى خوشى عبارتند از:

سيد قاسم شاه كه روحانى و مرد زاهد و عابد بوده و كرامات هم از اين بزرگوار بمشاهده رسيده است و بنا بر وصيت آن سيد بزرگوار قبرش در ميان باغ برادرش بوده و هم وصيت كرده بود كه مرقدش را بحال عادى بگذارند، اما برادر زاده هايش بعدها آن زمين و باغ را بفروش رسانيدند و فعلاً هم قبر شريف ايشان بحالت خاكى و عادى دربين باغ منحيث يك بلندى باقى مانده است. اما صاحب و خريدار باغ بعدها در آنجا كرامات ديده وشخص سفيد پوش محاسن سفيد را ديده بود كه قرآن در بالاى قبر مى‏خواند و… و ديگر شخص عابد و زاهد روحانى سيد محمد يوسف معروف به آخوند يوسف على فرزند سيد قاسم شاه هست، اين سيد بزرگوار اغلب عمرشريفش در شهر لكنهوهندوستان سپرى گرديده بود و در آنجا وى معروف به مولوى مير محمد يوسف موسوى كابلى بوده كه در يكى از مدارس آنجا به تدريس اشتغال داشته است و مدتها در آنجا سكونت داشت و سالانه يكمرتبه براى مدت كم به خوشى مى‏آمد، اما در رابطه با تشكيل خانواده ايشان در لكنهو در دست نيست كه آيا اعقاب آن در آنجا هست يانه معلومات نيست اما در خوشى خانواده ايشان موجود است. وبعدها يعنى بعد از مرگ عمويش سيد ميرحسن شاه معروف به آخوند ميرحسن كه از ايشان دوسال بزرگتر بود در منطقه خوشى ساكن شد، ومردم منطقه‏اى خوشى وى را بديده احترام و اعزاز مى‏نگريستند چون در حال حيات از وى بعضى امورات خارق العاده ديدند وهم از وى طلب دعا مى‏كردند و مريضان را نزد ايشان مى‏آوردند ويا آب و بعضى خوراكى‏ها را دَم مى‏كردند بعد براى مريض مى‏دادند و شفا مى‏يافتند، و به عمر طبيعى تقريبا حدود صدسال زندگى كرد و موقع مرگ ايشان نيز بعضى كرامات از وى بظهور رسيد و همچنين افرادی مانند جگرن ميرعباس، جگرن عبدالحسين خان و فرزندش از ايشان كسب علم و فيض نمودند و آثار و نسخه‏هاى خطى وى، دوران جهاد در اثر بمباران كمونيست‏ها حريق گرديد. آخوند يوسف على در سال 1334 وفات نموده و درهديره آبائى بخاك سپرده شد و قبرش تا كنون بصورت خاكى قرار دارد. مرقد شريف اين سيد بزرگوار مورد توجه خاص و عام است و مردم از قبر ايشان جهت شفاى مريضان پاره‏هاى سنگ را بعنوان تبرك

و تيمن بر مى‏دارند.

سيد ميرحسن شاه معروف به آخوند ميرحسن شخص عابد و روحانى بوده و مؤسس و بانى مراسم عزادارى در منطقه خوشى شخص آخوند ميرحسن و برادرش سيدقاسم بوده است كه در منزل خود مراسم را برگذار نمود وبعدها رونق بيشتر گرفت و شخص مورد اعتماد مردم و هم ملا امام از طرف اميرعبدالرحمن تعيين شده بود، وى سالها رنج و مشقت در راه نشر احكام اسلامى كشيد وقبر او در سر تپه خوشى در هديره آبائى بشكل خاكى باقيست. از ايشان فضائل و كرامات زيادى در سرزبان‏هاى مردم ياد ميگردد؛ والد حجت الاسلام والمسلمین جناب آقاى بحر، حجت الاسلام سيد عبدالحسين واعظى نيز نوه دخترى ايشان است كه فعلاً در مشهد مقدس زندگى دارند.

يك عده‏اى ديگر از سادات موسوى بعدها از سرخاب به خوشى آمدند و ساكن گرديدند كه نسب همگى سادات موسوى به شاه مروت الله ولى (معاصر شاه سيدمحمدبابا) بوده است و از اعقاب و ذريه سيد محمد اسحق بن امام موسى الكاظم(ع) مى‏باشند.

برخى از مشاهير اين شاخه از سادات موسوى عبارتند از:

آخوند سيد قاسم شاه ؛ آخوند ميرحسن شاه؛ مولوى ميرمحمديوسف معروف به آخوند يوسف على شاه؛ ملاسيد محمدكاظم فرزند سيد محمديوسف كه بعد از پدر ملا امام مردم، و اهل منبر و تبليغ بوده كه در سال 1371 هجرى شمسى در عالم هجرت در پارا چنار پاكستان وفات نمود و جنازه أش بنا بر وصيت خودش در خوشى انتقال داده و درهديره آبائى بخاك سپرده شد و قبرش مورد احترام و توجه خاص و عام است.

مرحوم ملا سيد عبدالحسين شخصيت روحانى؛ سيد ميرحسين خوشيوال كه در سال 1355 هجرى شمسى در زمان حكومت داود خان با فرقه مشر متقاعد ميراحمدشاه به اتهام كودتا دستگير و مفقود الاثر گرديد؛ پرفيسور استاد سيد سلطان شاه هُمام، معاون سياسى حكومت انتقالى مجاهدين، استاد پوهنتون، مدير مسئول مجله داناو صاحب تأليفات زيادى كه در بسيارى از كشورهاى جهان براى تحقيق مسافرت نموده و بزبان مختلف تسلط داشت و به گفته‏اى خودش به شش زبان خارجى تسلط كامل داشته، همسر استاد از سادات كلنگار و استاد ادبيات انگلیسى بود، استاد هُمام در سال 1381 هجرى شمسى داعى حق را در پيشاور پاكستان لبيك گفته و بعدا بنا به وصيت خودش جنازه أش در هديره آبائى بخاك سپرده شد؛ استاد سيد علم شاه پيمان استاد در پوهنتون كابل و صاحب تأليفات متعدد؛ جگتورن سيد حيات شاه والد سيد سلطان شاه همام كه معروف ببه كفتان حيات شاه بود؛ سيد شيرين شاه به تلفونى معروف بود؛ سيد نادر شاه هاشمى فعلاً در ايران هجرت نموده است. حجج اسلام سيد سلطان حسين موسوى خوشى، مدرس مدينه‏العلم كابل و عضو مؤسسه علمى و فرهنگى خاتم النبيين(ص) ، سيد ابراهيم موسوى خوشى معروف به ملا شيرين آغا، روحانى مستقر و معلم در ليسه خوشى، سيد رضوان على مطهرى مدرس جامعه‏الخامنه‏اى پارا چنار پاكستان و هم اکنون امام جمعه ولسوالی خوشی، سيد ايوب كاظمى مقيم پارا چنار، سيد طاهرشاه موسوى طاهرى مقيم دمشق سوريه، سيد يوسف على معروف به قارى آغاشيرين ملام امام و معلم در ليسه كلنگار و…

تعدادى از سادات موسوى در قلعه حكيم كلنگار سكونت دارند كه از اعقاب مير ابراهيم معروف به ميربين بابا مدفون شلوزان پاراچنار پاكستان كه برادر شاه مروت الله ولى يكجا مى‏باشد هستند و نسب آنها نيز به سادات موسوى خوشى بعد از شاه مروت الله ولى يكجا مى‏گردد، مردم بورگ به شاه مروت الله ولى اعتقاد خاصى دارند و از او كرامات زيادى نقل مى‏كنند ويكى از كرامات آن كه در دوران جهاد بظهور رسيده است از قول يكتن از مردم منطقه بنام طاووس خان مى‏گويد: من دوران جهاد در منطقه بورگ بودم و خانه أم در حدود پنجا مترى مقبره اين سيد بزرگوار قرار دارد، كرامت را كه از مقبره اين سيد بزرگوار ديدم، حتى تا حال خانه ام سرقت نشده است وكسى هم جرئت ندارد كه براى سرقت به خانه ام بيايد، براى اينكه چندين بار سارقين كه براى سرقت آمده بودند شرمنده و سرافكنده شدند. وقتى كه در سال 1360 روسها در منطقه بورگ حملات زمينى و هوائى را شروع كردند همه مردم فرار كردند من همراى فاميل خود نيز در زير درختان پنهان شديم وقتيكه بمباران ختم شد منطقه تماما دود و آتش شده بود، مردم به خانه‏هاى شان نتوانستند بروند و در تاريكى شب فرار نمودند، براى اينكه دروازه‏هاى خانه من باز بود، قبل از حركت فقط من صدا زدم كه آقا شاه مروت الله ولى من همسايه ات هسستم و خانه ام را به تو مى‏سپارم، مايان به طرف كوه حركت كرديم و به پاكستان مهاجر شديم، بعد از آن روسها داخل منطقه گرديدند و هرچه توانستند كشتند و چورو چپاول كردند، در سال 1368 بعد از هشت سال وقتى كه از پاكستان به منطقه آمدم ديدم كه دروازه باز است و داخل حويلى شدم نگاه كردم ديدم كه داخل حويلى ديدم كه شيشه‏ها و همه چيز سالم است و حتى كوچكترين اثرى از مرمى دشمن هم وجود ندارد، وقتى كه داخل اطاق‏ها شدم ديدم فرش وظرفها دست نخورده است و حتى چاى در ميان پياله‏ها كه هشت سال قبل انداخته بوديم خشكيده وكسى هم دست نزده، در حاليكه بعضى از خانه‏ها توسط روسها چور و چپاول گرديده بود و اگر چيزى باقى مانده بود توسط سارقين منطقه برده شده بود، ولى خانه من اصلاً چيزى كم نشده بود و دروازه‏ها و پنجره‏ها بحالت اولى باقى بود. من از آن وقت به بعد ارادت وعقيده ام به اين سيد بزرگوار زيادتر شد، گاهى يكى از اعضاى خانواده ام مريض مى‏شود، سنگى را از مقبره اين بزرگوار آورده و به گردن مريض آويزان مى‏كنم شفاء مى‏يابد .

سادات زرغون شهر

سادات زرغون شهر كه از مربوطات ولسوالى محمد آغه ولايت لوگر هستند و سيدمرتضى خواه رزمى سرسلسه اين سادات مى‏باشد كه او به امام زاده سيد حمزه بن امام موسى كاظم(ع) مشهور به ابى القاسم كه در كنار مرقد شاه عبدالعظيم حسنى(ع) در شهر رى تهران مدفون است مى‏رسد.

مشهور است اولين فردی که از سادات وارد زرغون شهر گرديد مير شمس الدين معروف به «خواجه صدرالدين اولياء ولى» مى‏باشد و سيد مرتضى به دعوت او وارد اين منطقه گرديد. سيد مرتضى همراه حدود دوصد نفر از ارادتمندان و مريدان خود وارد لوگر مى‏گردد كه عده‏اى در زرغون شهر مشهور به قوم على خيل هستند كه آنها همراه سيد مرتضى از خوارزم ايران آمده است و همچنين طوايف زرگرها و كلالا نيز از اعقاب نضراب شاه خواه رزمى مى‏باشند، نضراب شاه خواه رزمى از غلامان و همراهان سيد مرتضى بوده است.

يكى از فرزندان سيد مرتضى خوارزمى سيد نور الله است كه نسب سادات زرغون شهر به سيد نورالله مى‏رسد، اعقاب اين سيد بزرگوار حدود دو هزار خانوار هستند. عده‏اى كمى اين شاخه از سادات در زرغون شهر سكونت دارند، تعداد زيادى از آنها در ده داناى چهاردهى كابل، قريه نيك، بند امير يكاولنگ باميان (معروف به سادات كابلى هستند)، و همچنين در ولايات شمال افغانستان هجرت نمودند.

مزارات زرغون شهر عبارت است از: سيد مرتضى، سيد قاسم پدر ابوالشاه ديوار سوار، ميرشمس الدين مشهور به خواجه صدرالدين اولياء، شاه حسين ابدال و سيد شاهى برادران ابوالشاه ديوار سوار و فرزندان سيد قاسم.

يكى از مزارات اعقاب سيد مرتضى خوارزمى كه در زرغون شهر معروف است زيارت ابوالشاه ديوار سوار است كه در كنار مقبره پدرش سيد قاسم ابن سيد شاه نعمت الله بن سيد شاه نورالله بن سيد شاه مرتضى خوارزمى مى‏باشد، خود ابوالشاه ديوار سوار فرزند ندارد ولى فرزندان برادرش سيد شاه حسين معروف به شاه حسينى به نام اولاد ابوالشاه ديوارسوار ياد مى‏شود.

سادات زرغون شهر و همچنين بره كى برك، خمندو و سرخ آب نيز مربوط همين شاخه هستند.

سادات سرخ آباد

منطقه سرخ آباد از مربوطات ولسوالی محمد آغه ولایت لوگر بوده و شاخه ی از سادات موسوی در آن ساکن هستند، آنها نزدیک یکصد خانوار و سرسلسله این سادات سید احمد کبیر می باشد، سید احمد کبیر از اعقاب پير صامت يخ پوش و از علمای برجسته عصر خویش بوده و تا به درجه اجتهاد رسیده بود و او تحصیلات خویش را در حوزه کهن سال نجف اشرف، کربلای معلا، سوریه و ایران سپری نمود.

سادات این منطقه در زمان دوست محمد خان به اثر ظلم و فشار حکام جور آن عصر، از تپه تاج بیک دارالامان کابل به باد خواب ولایت لوگر اجبارا ساکن شدند، مهاجرت باردوم آنها در عصر عبدالرحمن خان بود که از باد خواب به مناطق مختلف افغانستان از جمله شهرکابل، ولایات شمال و خارج از کشورچون؛ کشورهای ایران و پاکستان کوچیدند، یکی از مناطقی که سادات شاخه پیر صامت یخ پوش به آنجا ساکن شدند، منطقه سرخ آباد ولسوالی محمد آغه می باشد.

از جمله مشاهیر معاصر سادات سرخ آبادعبارتند از: حجت الاسلام والمسلمین سید نادرشاه موسوی که تحصیلات حوزوی خویش را در نجف اشرف، قم و افغانستان فراگرفت، او و برادرش حجت الاسلام والمسلمین سید میر ولی شاه موسوی از شاگردان آیت ا لله العظمی شهید شیخ محمد امین افشار(ره) بوده، اینها سالیان متمادی در لوگر و کابل مصدر خدمات فراوان دینی قرار گرفتند و هرکدام بیشتری عمرخویش را به تبلیغ و ترویج مکتب اهل بیت(ع) سپری نمودند.

سادات باد خواب

سادات بالاده باد خواب روغنى از مربوطات ولسوالى بريكى برك ولايت لوگر و از سادات موسوى نسب بوده كه سرسلسله آنها به پير صمد مشهور به پير صامت يخ پوش مى‏رسند، به نقل يكى از موسفيدان باخواب روغنى : «حدود يكصد خانوار از سادات در بالا ده «باد خواب» زندگى مى‏كردند، آنها در زمان امير عبدالرحمن خان به اثر ظلم و ستم حاكم نامبرده از منطقه‏اى مذكور مهاجر شدند و هم اكنون دركشور ايران، مشهدالرضا در منطقه‏اى بنام چناران مشهد مقدس ساكن هستند.»

سادات هونى سيدان

هونى سيدان واقع در غرب پل عَلم ولايت قرار دارد و سلسله نسب سادات هونى سيدان به سلطان سيد احمد كبير مى‏رسند.

مشاهير سادات هونى سيدان عبارتند از:

ميرفخرالدين، عالم متبحر و خطاط مشهور عصر خود بوده كه حدود يكصد و بيست عنوان كتاب را تحرير نموده، از جمله قرآن كريم، تفاسير و كتب فقهى نزد ورثه أش موجود است.

همچنين ميربچه آغا، وى اهل سلوك بوده و از جمله خلفاى ملا نجم الدين قادرى بوده كه در طريقت قادريه به مدارج بالا رسيده بود.

مردم لوگر، گرديز، وردك و اطراف اين سه ولايت به حاجى ميربچه آغا كه صوفى مسلك، عابد و زاهد زمانه خود بود احترام زياد داشتند، او علاوه بر ملاامام مسجد قريه خود به شعر و شاعرى نيز مى‏پرداخت كه سه اثر از وى باقى مانده:

1 ـ سيد القصص(داستان‏هاى حضرت يوسف)

2 – منيه المصلى منظوم.

3 – پرگار عشق (شامل: غزلها، مخمسات، رباعيات و اشعار متفرقه) .

قبر وى تا كنون زيارتگاه مريدان و ارادتمندان وى هست.

مشاهير «سادات لوگر» عبارت اند از اولاد واعقاب سيّداحمدكبير، وهم از ذريه‏ى امام موسى ابن جعفر(ع) مزارات لوگر عبارت اند از:

سيّدشاه صمد پير و سيّدشاه سلطان در پدخوا، سيّد محمد (مشهور به سيّد ابوالشاه ديوار سوار) يكى از داستان‏هاى معروف درمورد اواينكه: عده‏ اى مى خواستند از آن محل به منطقه‏ى ديگر جهت شركت در مراسمى عازم گردند، سيّد محمد به آن‏ها مى‏گويد شما برويد من نمازم را خوانده حركت مى كنم، آن‏ها رفتند وقتى كه از منطقه دور مى‏شوند، اين سيّدبزرگوار بعد از خواندن نمازش از منزل خارج مى‏شود واز كنار ديوار خرابه مارى را مى‏گيرد و روى همان ديوار سوار شده و ديوار را مى راند، ديوار حركت مى كند، سيّد ابوالشاه قبل از همه به محل موعود مى رسد، بعد از آن وى مشهور به (سيّد محمد ديوار سوار) گرديد.

برخی از مشاهیر این تیره عبارتند از:

مير حيدر شاه هاشمى، شاعر ونويسنده كه در سال 1316 (ه ش) در قريه‏ى هونى «لوگر» متولد گرديد.

کوثرالنبی پژوهشی در تاریخ سادات افغانستان (چاپ دوم ) سید جعفر عادلی حسینی

توجه : چاپ سوم کتاب وزین کوثرالنبی پژوهشی در تاریخ سادات افغانستان در ۱۶۰۰ صفحه به زودی در کابل و ولایات رو نمایی می شود و در اختیار عزیزان قرار می‌گیرد

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here