کمیت ها در دام استعمار، کیفیت ها در دام استکبار…!
انقلاب سبز
در جامعه ی متکثر قومی افغانستان، اقوام مختلفی با ویژگی های مذهبی متفاوت( اعم از شیعه و سنی و سیک و …) زندگی می کنند. غیر منطقی و نا معقول است که مبحث قومی و نژادی را در نگرش فکری مذهبی خلاصه کرد.
بر هیچ کسی پوشیده نیست که پیروان دو مذهب شیعه و سنی در افغانستان ، طلایه دار روحیه اخوت و برادری در دنیای اسلام است، هیچ جایی را نمی توان در دنیای اسلام یافت که بین دو مذهب فکری، اینچنین همپذیری و همدلی وجود داشته باشد گرچه در اصل و ریشه اختلافی نیز وجود ندارد و نخواهد داشت.
اما به تازگی آماری از سوی یک نهاد بین المللی آمریکایی به نشر رسیده که نفوس افغانستان را مورد کاوش قرار داده است گرچه در این آمار، اما و اگرهای زیادی نهفته است ولی آنچه که ذهن مخاطب را به سوی خود می کشاند میزان نفوس شیعیان افغانستان است که ۱۰ تا ۱۵ فیصد از نفوس ساکن در کشورمان در این آمار اعلام گردیده است.
در اینجا ما با نگاه ناقص تنظیم کنندگان این آمار مواجه هستیم زیرا، آمار شیعیان اعم از ( هزاره، سادات، تاجیک، اسماعیلیه ها و …….) خیلی فراتر از آمار کج و دار مریض نهاد آمریکایی است زیرا اگر بدنه شیعیان را با نگاه قومی محاسبه نماییم قطعن فقط هزاره ها جز ء
پیکرهٌ شیعیان افغانستان محاسبه نمی شود چون شیعیان در عموم هزاره نیست و هزاره ها در عموم شیعه نیست . همانطور که سادات سنی مذهب وجود دارد هزاره های سنی مذهب هم ساکن در این جغرافیا هستند.
اما از آنجایی که سالهاست هزاره ها مبحث قومی خود را در نگرش مذهبی شیعی گره زده اند و در جبهه گیری های سیاسی هزاره و شیعه را با یکدیگر تلفیق نموده اند چالش بزرگی را برای امتیازگیری به نفع خود در متن جامعه شیعی به وجود آورده اند. از سویی دولت های همجوار حمایت کننده تفکر شیعی نیز تلاش بر این داشته اند که محوریت شیعی را در آدرس قومی هزاره خلاصه کنند تا از این طریق بهتر بتوانند به نفع خود سیاست نمایند.
اما آنچه که از چشم حقیقت بین پوشیده نیست اینست که، قوم سادات به عنوان عنصر برجسته جامعه شیعی حتی المقدور در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۸ موثریت و جایگاه نفوس خود را در میان اقوام ساکن در کشور به خوبی نشان داده است بر اساس آمار مستند میزان اشتراک کنندگان واجدین شرایط رای دهی، از دو میلیون رای سراسری در حدود دو صد هزار رای آن متعلق به قوم سادات است که در حمایت از نظام دموکراسی و مردم سالاری به صندوق های رای انداخته شده است. با اینکه این میزان رای با رفع چالش های انتخاباتی میتوانست دو چند باشد.
با اینحال، هم کشورهای بین المللی و هم نهادهای مسئول ملی باید این نگاه خود را نسبت به تلفیق جامعه شیعی و قومی هزاره عوض نمایند ما به قوم برادر و عزیز هزاره و تمام اقوام ساکن در کشور احترام داریم اما نبایست واژه مذهب و قوم در معادلات سیاسی به یکدیگر گره بخورد و از این طریق چون گذشته قربانی عده ای از سیاسیون قومی سو استفاده جو گردد.
از سویی بر اساس آمارهای ابتدایی بومی فعالین مدنی و اجتماعی، قوم سادات از لحاظ نفوس چهارمین قوم آماری کشور است حال اینکه در مناسبات سیاسی تا کنون در عقده مندی های سیاسی رهبران قومی دیگر، مظلوم واقع شده اند بحث مفصل دیگری را می طلبد.
بنابراین موضوع قومیت و مذهب دو فکتور کاملن جدا و متفاوت است که نباید با یکدیگر تداخل پیدا کند.
در ضمن آنانی که خود را طلایه دار رهبری مذهبی می پندارند باید بدانند همانطور که تا کنون قومیت خود را بر تفکر مذهبی ترجیح داده اند حال هم فقط می توانند از درگ آدرس قومی خود مقام و منصب کمایی نمایند. اگر به خیال خام رهبری جامعه تشیع شب و روز تلاش می کنند باید هوشیار باشند که طلایه دار رهبری تشیع از دیر زمان به عهده سادات بوده است و خواهد بود. نسل نوین سادات دیگر میدان را برای سواستفاده جویان دیگر اقوام از آدرس جمعی شیعی نخواهد داد و حق را بر کرسی می نشانند.
توصیه نسل جوان سادات، به تمام دول های بیرونی همجوار و فراتر از آن اینست که، دیگر نمی توان از آدرس قومی مشخص ، نمایندگی تفکر مذهبی کرد و مشارکت و جبهه گیری های سیاسی را به این نام فقط در چمبره یک قوم خاص قرار داد.
روند فکری انقلاب سبز
