Breaking News

بحران رهبری در میان سادات: میراثی بی‌وارث

اگر دیروز سادات افغانستان بر پایه‌ی اعتبار تاریخی، جایگاه دینی و نفوذ اجتماعی خود نقشی کلیدی در ساختارهای رسمی و غیررسمی کشور ایفا می‌کردند، امروز با واقعیتی مواجه‌ایم که به‌مراتب پیچیده‌تر و نگران‌کننده‌تر است: فروپاشی رهبری، نبود نخبگان متعهد و افتادن میدان به دست نیروهای کم‌توان و وابسته.
در شرایط کنونی، دیگر نه آن چهره‌های بزرگ باقی مانده‌اند و نه نسل دوم توانسته جای خالی آنان را پر کند. فقدان چهره‌هایی که هم مشروعیت تاریخی داشتند و هم اعتبار اجتماعی، خلائی ایجاد کرده که با حرف و شعار پُر نمی‌شود. افراد باقی‌مانده، اگرچه برخی تجربه یا سابقه دارند، اما فاقد برنامه‌، بی‌قدرت در سازمان‌دهی و عمدتاً بیرون از دایره‌ی اعتماد عمومی‌اند.
از سوی دیگر، آن دسته از چهره‌های درجه‌دو که امروز خود را در موقعیت سخن‌گفتن و نمایندگی می‌بینند، نه‌تنها بی‌برنامه و ناتوان از تحلیل‌اند، بلکه اغلب آگاهانه یا ناآگاهانه در خدمت سیاست‌های فرهنگی و فکری جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته‌اند. اینان، به‌جای طرح مسأله‌ی سادات و پاسخ‌گویی به نیازهای پیچیده‌ی آن، ترجیح می‌دهند ترجمان پروژه‌های فکری بیگانه باشند؛ پروژه‌هایی که در آن، سادات نه به‌عنوان یک جامعه‌ی تاریخی مستقل، بلکه به‌عنوان ابزار فرهنگی و عقیدتی تعریف می‌شود.
نتیجه‌ی این روند، تضعیف بیشتر جایگاه سادات، گسست نسلی، و شکل‌گیری نوعی بی‌اعتمادی عمومی نسبت به نخبگان و مدعیان رهبری است. نسلی از جوانان سادات که امروز در مهاجرت یا داخل کشور، در پی معنا، هویت و افق‌اند، در این چهره‌ها خود را نمی‌یابند. آنان نه صدایی برایشان هستند، نه امیدی.
یکی از خطرات بزرگ در این وضعیت، آن است که سادات به تدریج از یک بازیگر تاریخی، به یک خاطره‌ی فرهنگی تبدیل شود؛ بی‌آنکه امکان کنش سیاسی، اجتماعی یا فکری داشته باشد.
برای عبور از این وضعیت، بیش از هر زمان دیگر، نیاز به بازسازی رهبری وجود دارد—اما نه رهبری شخص‌محور، که تجربه‌اش بارها شکست خورده، بلکه رهبری شبکه‌ای، جمعی، متفکر و آزاد از وابستگی. تنها از دل گفت‌وگوی بین‌نسلی، بازسازی اعتماد، و تولید فکر است که می‌توان به خلق چهره‌های جدید و نهادهای مؤثر امیدوار بود.
تا زمانی که افراد ناتوان میدان‌دار باشند و نخبگان متعهد منزوی، نه تغییر رخ می‌دهد و نه آینده‌ای قابل تصور است. زمان آن رسیده است که از خیال‌پردازی‌های بی‌ریشه و شعارهای مصرفی فاصله بگیریم، و به واقعیت‌های تلخ اما اصلاح‌پذیر نگاه کنیم؛ واقعیت‌هایی که اگر امروز برایشان چاره اندیشیده نشود، فردا دیگر فرصتی برای بازگشت باقی نخواهد ماند.
سید حسن موسوی
عضو شورای رهبری روند فکری انقلاب سبز

About روند فکری انقلاب سبز

Check Also

ورود ۱۵۴ تُن تجهیزات طبی نجات‌بخش به افغانستان؛ سازمان صحی جهان: «هر زنده‌گی ارزش دارد»

در حالی‌ که سیستم بهداشتی افغانستان با بحران شدید کمبود منابع روبه‌رو است، سازمان صحی …

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *