سید حسن موسوی
نخستین دور از مذاکرات رسمی میان ایران و ایالات متحده پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، امروز در مسقط، پایتخت عمان آغاز میشود؛ جایی که بار دیگر خاورمیانه، در بحبوحه دو جنگ و فشارهای چندجانبه، به مرکز تنش و گفتگو بدل شده است.
مذاکراتی که در سطحی بالا، اما در پشت درهای بسته برگزار میشود، نه تنها آزمونی برای احیای دیپلماسی بلکه تلاشی برای جلوگیری از ورود به مرحلهای بیبازگشت از بحران است؛ جایی که تهدید صریح دونالد ترامپ به اقدام نظامی، سایهای سنگین بر میز مذاکره انداخته است.
این گفتوگوها، هرچند از سوی طرفین “ارزیابی فضای مذاکره” خوانده شدهاند، اما تفاوت در نوع نگاه به شکل مذاکرات، نشانهای از همان شکاف عمیقیست که سالهاست وجود دارد. آمریکا بر مذاکره مستقیم پافشاری میکند؛ حال آنکه ایران تأکید دارد گفتوگوها تنها با حضور میانجیگر ممکن است.
درحالیکه رسانههای غربی به نقل از منابع آگاه اعلام کردهاند که مذاکرات به صورت غیرمستقیم آغاز و سپس به شکل مستقیم ادامه خواهد یافت، این روند خود نشاندهنده سطح بیاعتمادی عمیق میان دو کشور است.
ایران بهدنبال دستیابی به توافقی “عادلانه و پایدار” است؛ عبارتی که در ادبیات سیاسی تهران بارها بهعنوان راه گریزی از یکطرفهبودن مطالبات غرب استفاده شده است. از نگاه تهران، لغو تحریمها و به رسمیت شناختهشدن ماهیت صلحآمیز برنامه هستهایاش، کلید حل بحران است.
در سوی دیگر، آمریکا اهداف مشخصتری دارد: بازداشتن ایران از نزدیک شدن به توانمندی تولید سلاح هستهای، پیش از پایان سازوکار بازگشت تحریمها در اکتبر ۲۰۲۵. اما آنچه مذاکرات امروز را پیچیدهتر میکند، مطالبهی فزایندهایست که واشینگتن از متحدان منطقهایاش گرفته: توقف حمایت ایران از گروههایی چون حزبالله، حماس و حوثیها.
این گفتوگوها در بستری انجام میشوند که ایران تحت شدیدترین فشارهای منطقهای و بینالمللی قرار دارد. متحدان منطقهایاش، یعنی حماس و حزبالله، درگیر دو جنگ همزماناند و حمایت لجستیکی و نظامی از آنها دشوارتر از همیشه شده است. در یمن، حوثیها تحت ضربات مکرر آمریکا قرار دارند و در داخل کشور نیز وضعیت اقتصادی حاصل از تحریمها، تهران را بهسمت نوعی انعطاف دیپلماتیک سوق داده است.
از سوی دیگر، آمریکا نیز زمان زیادی برای دستیابی به توافقی جدید ندارد؛ چراکه مهلت بازگشت تحریمهای خودکار در پاییز ۲۰۲۵ به پایان میرسد، و انتخابات پیشرو میتواند مسیر دیپلماسی را بهکلی دگرگون کند.
بر اساس ارزیابی کارشناسان، ایران احتمالاً گامهایی برای کاهش سطح برنامه هستهایاش خواهد برداشت، اما بعید است که به برچیدن کامل آن تن دهد. توافق نهایی، چنانچه حاصل شود، نمیتواند صرفاً یک توافق فنی درباره درصد غنیسازی باشد، بلکه باید نقشه راهی چندلایه در حوزههای امنیتی، منطقهای و اقتصادی ترسیم کند.
مذاکرات مسقط، بیش از آنکه تلاشی برای احیای یک توافق سابق باشند، تلاش برای بازتعریف رابطهای آسیبدیدهاند. گفتوگویی که اگرچه با بیاعتمادی آغاز شده، اما به دلیل فشارهای خارجی، الزامات داخلی و تحولات منطقهای، به شکلی ناگزیر به پیش میرود.
آیا طرفین خواهند توانست بر شکاف بیاعتمادی غلبه کنند و توافقی فراتر از تاکتیکهای موقتی بسازند؟ یا مسقط نیز به سرنوشت میزهای مذاکره پیشین دچار خواهد شد؟ پاسخ این پرسش، نه تنها آینده پرونده هستهای ایران بلکه امنیت خاورمیانه را رقم خواهد زد.