نه نجات، نه عدالت – فقط تکرار فلاکت
🟩 تحلیل | خبرگزاری آگاه
📰 قومگرایی سیاسی؛ نسخهی شکستخوردهای که دوباره پیشنهاد میشود
افغانستان، سرزمینی که هنوز در شوک سقوط جمهوریت و بازگشت طالبان به سر میبرد، با بحرانهای پیچیده و عمیقتری نسبت به هر زمان دیگر مواجه است. در میان این بحرانهای چندلایه، یک بحث تکراری و خطرناک دوباره به میان آمده: تقسیم قدرت بر اساس قومیت. طرحی که پیشتر در دوران جمهوریت امتحان شد، شکست خورد و افغانستان را به لبهی پرتگاه رساند. با این حال، برخی بازیگران سیاسی امروز باز هم با همان منطق و همان نسخهی پوسیده، وارد میدان شدهاند.
تجربهای که نباید تکرار شود
در دو دههی گذشته، ساختار سیاسی افغانستان بر اساس «مشارکت قومی» طراحی شد. این طراحی، ظاهراً برای تحقق عدالت و جلوگیری از انحصار بود، اما در عمل، به شکلگیری یک نظام ناکارآمد، فاسد و متزلزل انجامید. دولت به میدان چانهزنیهای قومی بدل شد. وزارتها و ریاستها بر مبنای تبار تقسیم میشدند، نه توانایی. به جای تقویت حس شهروندی، وفاداری قومی و وابستگیهای قبیلهای اولویت یافت.
نتیجه چه بود؟
- بیاعتمادی عمومی
- فساد سیستمی
- فروپاشی مشروعیت ملی
- و در نهایت، بازگشت طالبان
قومگرایی، راهحل نیست؛ خودِ بحران است
واقعیت این است که قومی ساختن سیاست نهتنها بحران را حل نمیکند، بلکه عمیقتر و خطرناکتر میسازد. این شیوه، ملت را به چند پاره تقسیم میکند و زمینه را برای رقابتهای فرساینده و سمی فراهم میسازد. در چنین فضایی، نه شایستگی معنا دارد، نه تخصص؛ تنها وابستگی اهمیت مییابد. این درست همان چیزیست که افغانستان را از مسیر ملتسازی منحرف کرده است.
راه حل چیست؟
افغانستان برای خروج از بحران، نیاز به بازتعریف بنیادین ساختار قدرت دارد. نسخهی نجاتبخش، نه تکرار مدل قوممحور گذشته، بلکه حرکت بهسوی یک دولت عرفی، قانونمدار و شهروندمحور است. دولتی که در آن همهی شهروندان، صرفنظر از قومیت، زبان، مذهب یا منطقه، بر اساس حقوق برابر و قانون، مشارکت داشته باشند.
تنها در یک ساختار مدرن و ملیگرا است که میتوان حس تعلق، اعتماد عمومی، و مشروعیت واقعی را بازسازی کرد. در غیر این صورت، بازگشت به همان دور باطل خواهد بود؛ همان بازی خطرناک تقسیمات قومی که کشور را بارها به بحران و فروپاشی کشانده است.
سخن آخر: آینده را باید از نو ساخت
اگر امروز باز هم به همان منطق گذشته تن دهیم، فردای افغانستان چیزی جز تکرار فاجعه نخواهد بود. تقسیم قدرت قومی، هرچند در ظاهر با شعار عدالت عرضه میشود، در باطن بذر نفاق، انحصار و ناکارآمدی را میپاشد.
باید جسورانه بپذیریم که:
🔹 عدالت با برابری شهروندان ممکن است، نه با سهمیهبندی قومی.
🔹 ملت با قانون ساخته میشود، نه با قبیله.
🔹 آیندهی پایدار، از دل دولتی مدرن، قانونمحور و مبتنی بر شایستهسالاری بیرون میآید.
افغانستان بیش از هر زمان دیگر، نیازمند عبور از قومگرایی سیاسی است. و این عبور، آغازی برای نجات خواهد بود.