تنشهای نظامی و سیاسی میان هند و پاکستان، دو قدرت هستهای جنوب آسیا، بار دیگر در حال افزایش است؛ آنهم در منطقهای که خاطره درگیریهای خونین و رقابتهای بیپایان هنوز تازه است. حملات هوایی اخیر هند به مناطق تحت کنترل پاکستان در کشمیر، که به گفته مقامهای دهلی نو اردوگاههای تروریستی را هدف قرار داده، با واکنش شدید اسلامآباد روبهرو شده است. کمیته امنیت ملی پاکستان به رهبری شهباز شریف وعده داده است که پاسخ این حملات را در «زمان و مکان مناسب» خواهد داد. در این میان، یک واقعیت تلخ نباید نادیده گرفته شود: افغانستان، کشوری بحرانزده و آسیبپذیر، بار دیگر در سایهی این تنشها در معرض تهدید قرار دارد.
افغانستان طی دهههای گذشته همواره میدان رقابت نیابتی میان هند و پاکستان بوده است. هند از دولتهای منتخب و جمهوریت حمایت کرده و سرمایهگذاری گستردهای در عرصههای زیرساخت، آموزش و سیاست در افغانستان انجام داده است. در مقابل، پاکستان بهویژه از دوران جنگ سرد به اینسو، به حمایت از گروههای شبهنظامی و تندرو متهم بوده؛ گروههایی که در بسیاری موارد از خاک پاکستان عملیات علیه افغانستان و منافع منطقهای انجام دادهاند. سیاستهای دوگانه اسلامآباد در قبال تروریسم، بهویژه میزبانی گروههایی چون جیش محمد و لشکر طیبه، نهتنها امنیت هند را تهدید کرده بلکه بهای سنگینی را نیز بر افغانستان تحمیل کرده است.
در شرایط فعلی، بازگشت طالبان به قدرت یکبار دیگر وضعیت ژئوپلیتیک منطقه را دگرگون کرده است. هند که روابط نزدیکی با دولتهای پیشین افغانستان داشت، اکنون با احتیاط به تعامل با حکومت جدید میپردازد. پاکستان نیز، باوجود سابقه حمایتش از طالبان، نتوانسته یک رابطه پایدار و سودمند با آنان برقرار کند. تنشهایی چون درگیریهای مرزی، تحرکات گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) و اختلافنظرهای سیاسی نشان میدهند که روابط میان اسلامآباد و کابل پس از طالبان نیز شکننده است.
از سوی دیگر، با هر شعلهور شدن آتش خصومت میان هند و پاکستان، خطر فعالشدن دوبارۀ شبکههای تروریستی فراملیتی افزایش مییابد؛ گروههایی که اغلب از خاک پاکستان تغذیه میشوند و در نواحی مرزی افغانستان برای خود پناهگاه مییابند. مرزهای باز، ضعف حاکمیت مرکزی، و نبود یک دولت مشروع بینالمللی، افغانستان را به گزینهای ایدئال برای بازتولید تهدیدات فراملی تبدیل کرده است. تکرار چنین سناریوهایی میتواند افغانستان را نهفقط از درون بیثبات، بلکه بار دیگر به تهدیدی برای صلح جهانی بدل کند.
افزون بر تهدیدات امنیتی، تنشهای منطقهای پیامدهای اقتصادی جدی برای افغانستان دارند. هرگونه اختلال در مسیرهای ترانزیتی، توقف تجارت و کاهش اعتماد سرمایهگذاران، مستقیماً بر زندگی میلیونها افغان تأثیر میگذارد؛ مردمی که اکنون نیز با فقر، بیکاری و گرسنگی دستوپنجه نرم میکنند. ثبات منطقهای شرط لازم برای بهبود اقتصادی افغانستان است، اما تنشهای جاری خلاف این مسیر را میپیمایند.
از منظر دیپلماتیک نیز، رقابت ژئوپلیتیک میان دهلی نو و اسلامآباد، جای مانور مستقل برای افغانستان را بسیار محدود کرده است. افغانستان نه در جایگاهی قرار دارد که بتواند میانجیگر باشد، نه مشروعیت لازم برای حضور فعال در مجامع منطقهای را دارد، و نه توان کافی برای حفظ بیطرفی خود در بازی قدرتها را.
ما بر این باوریم که سیاستهای مزورانه و حمایت پاکستان از گروههای تروریستی، عامل اصلی بیثباتی مزمن در جنوب آسیا و بهویژه افغانستان بوده است. تداوم این رویکردها نهتنها آتش بحران در کشمیر را شعلهور نگه میدارد، بلکه افغانستان را نیز از صلح و بازسازی محروم میسازد. تأکید ما بر این است که تنها یک بازنگری واقعی در سیاستهای منطقهای پاکستان، تقویت دیپلماسی صلحمحور، و همکاری شفاف منطقهای میتواند افغانستان را از چرخه بحران و بیثباتی خارج کند. در غیر این صورت، افغانستان همچنان قربانی خاموش بازی قدرتهایی خواهد بود که جنگ را میافروزند، اما صلح را نمیزیند.