Breaking News

از مقاومت تا سازش منطقه‌ای: چرا شورای نجات جانب پاکستان را گرفت؟

سید حسن موسوی

تحولات پشت پرده در اردوگاه اپوزیسیون طالبان، به‌ویژه شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان، نشان می‌دهد که پروژه‌ای آرام اما هدفمند برای مهار بحران افغانستان از طریق “تعدیل از درون”، در حال اجرا است. این روند، به رهبری ایران و با همکاری ضمنی پاکستان و برخی چهره‌های سیاسی سابق افغانستان، چهره جدیدی به جریان مقاومت بخشیده است؛ چهره‌ای که بیشتر به سازش می‌ماند تا مبارزه.

یکی از نمودهای بارز این چرخش، بیانیه‌های اخیر اعضای شورای نجات در حمایت از پاکستان و محکومیت حمله هند به خاک این کشور است. این در حالی است که برخی از چهره‌های کلیدی این شورا، به‌ویژه در زمان نظام جمهوریت، روابط نزدیکی با هند داشتند. نمونه شاخص آن “عطا محمد نور” است که در سال‌های حضورش در بلخ، روابط راهبردی با هند را گسترش داد. دهلی‌نو در حوزه بازسازی، آموزش امنیتی و دیپلماسی منطقه‌ای، پشتیبان جدی دولت پیشین افغانستان و به‌خصوص چهره‌هایی چون نور، عبدالله عبدالله و برخی فرماندهان پیشین جهادی بود.

با سقوط جمهوریت و عقب‌نشینی هند از معادلات افغانستان، فرصت برای نفوذ بیشتر ” ایران، پاکستان و ترکیه ” در میان نیروهای اپوزیسیون مهیا شد. هند از سال ۲۰۲۱ تاکنون موضعی محافظه‌کارانه اتخاذ کرده و برخلاف گذشته، دیگر درگیر بازی علنی در افغانستان نیست. همین خلأ، باعث شد بسیاری از چهره‌های سابق که زمانی از حامیان هند بودند، اکنون به سمت قطب‌های فعال‌تر منطقه (تهران، اسلام‌آباد، آنکارا) سوق پیدا کنند. این تغییر نه لزوماً از سر اعتقاد، بلکه ناشی از نیاز به بقا و دسترسی به منابع، تریبون و مشروعیت جدید است.

ایران با میزبانی از چهره‌هایی چون محمد محقق، عبدالله قرلق، محبوب صدیقی، الماس زاهد، و اخیراً حتی عبدالرب رسول سیاف، تلاش دارد «اپوزیسیون کنترل‌شده»‌ای را شکل دهد. پروژه تهران روشن است: نه براندازی طالبان، بلکه «تعدیل نرم» آن از طریق فشاری از درون. ایجاد چهره‌های بدیل و شریک برای طالبان، که بتوانند مشروعیت بین‌المللی را افزایش دهند و فضا را برای اجرای طرح‌هایی مثل “موزاییک قدرت” (طرح پیشنهادی سازمان ملل) مهیا کنند.

در ظاهر، ایران و پاکستان منافع متضادی در افغانستان دارند؛ اما واقعیت ژئوپلیتیکی می‌گوید که در مورد “حفظ ساختار طالبان” و “جلوگیری از بازگشت غرب یا هند”، هر دو کشور به شکل تاکتیکی همسو شده‌اند. رسانه‌های نزدیک به ایران، از جمله در بیانیه‌ها، تحلیل‌ها و گزارش‌های منطقه‌ای، اکثراً جانب پاکستان را گرفته‌اند، حتی در برابر حمله هوایی هند. این جهت‌گیری هماهنگ، نشان از یک دیپلماسی پشت‌پرده برای تقویت نظم فعلی با چهره‌هایی جدید دارد، نه واژگون‌سازی آن.

ادبیات آغازین شورای نجات، بر پایه‌ای از “مقاومت”، “دفاع از حقوق مردم”، و “بازگشت به جمهوریت” بنا شده بود. اما اکنون، بیشتر شبیه پروژه‌ای است که برای “ادغام مدیریت‌شده در نظم طالبان” طراحی شده است. حمایت از پاکستان، سکوت در برابر جنایات طالبان، و نزدیکی با تهران و آنکارا، همه نشانه‌هایی هستند از این‌که این شورا عملاً به ابزاری برای توزیع قدرت در سناریوی مورد حمایت بازیگران منطقه‌ای تبدیل شده است.

چرخش شورای نجات از هند به پاکستان، از مقاومت به سازش، از جمهوریت‌خواهی به تعامل‌گرایی با طالبان، نه یک انحراف ناگهانی، بلکه نتیجه فشارها، خلأها و بازآرایی‌های منطقه‌ای پس از ۲۰۲۱ است. در این مسیر، ایران نقش معماری پنهان را ایفا می‌کند؛ پاکستان بازوی اجرایی است، و برخی چهره‌های سابق که زمانی نماد مقاومت بودند، حالا به ابزارهای انتقالی قدرت بدل شده‌اند.

مردم افغانستان باید بپرسند: آیا این‌ها صدای مقاومت‌اند، یا مهره‌ای در بازی جدید مشروعیت‌بخشی به طالبان؟

About روند فکری انقلاب سبز

Check Also

بحران آب در کابل؛ هشدار درباره نابودی کامل آب‌های زیرزمینی تا سال ۲۰۳۰

هم‌زمان با افزایش جمعیت، کاهش بارندگی و حفاری‌های بی‌رویه، پایتخت افغانستان در آستانه‌ی یک فاجعه‌ی …

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *