سادات؛ از نادیدهانگاری در تصمیمات کلان تا مبارزات فکری برای احیای هویت
قسمت سوم
نویسنده:سید حسن موسوی
در لوی جرگه قانون اساسی، رهبران حزبی سادات به امید تحقق وحدت و همدلی در میان اقوام، تصمیمی گرفتند که در نهایت برای قوم سادات ضربهای سنگین به همراه داشت. بهجای آنکه جایگاه سادات بهعنوان یک قوم مستقل و با هویت مشخص تثبیت گردد، آنان در قالب دیگر اقوام قرار گرفتند و بهطور ناخودآگاه زمینه حذف تدریجی آنها از ساختارهای سیاسی و اجتماعی فراهم شد.
پیش از این تصمیم، سادات در افغانستان بهعنوان یک قوم با هویت ویژه شناخته میشدند و در تحولات مختلف سیاسی و اجتماعی کشور نقش مؤثری ایفا کرده بودند. اما پس از این تصمیمات، سادات نهتنها از فهرست اقوام رسمی کنار گذاشته شدند، بلکه در تقسیمبندیهای سیاسی و ساختارهای دولتی نیز هیچ سهمی برای آنان در نظر گرفته نشد. این سیاست، که به ظاهر بهمنظور ایجاد وحدت و یکپارچگی بود، در عمل موجب حاشیهنشینی سادات و تضعیف هویت و جایگاه اجتماعی آنان شد.
این تصمیمات ، مسیر را برای حذف بیشتر سادات از عرصههای سیاسی و اجتماعی هموار کرد. در شرایطی که دیگر اقوام در پی کسب سهم خود از قدرت و موقعیتهای اجتماعی بودند، سادات به دلیل عدم رسمیت یافتن در ساختارهای حکومتی، همچنان در حاشیه باقی ماندند. نسل جوان سادات که در این دوران رشد کرده بودند، جایی در تصمیمگیریهای کلان کشور نداشتند و در بسیاری از زمینهها حتی از بدنه دولت نیز کنار گذاشته شده بودند.
اما در دل این شرایط، ظهور شبکههای اجتماعی فرصتی را برای تغییر وضعیت پیش آورد. سادات که در نقاط مختلف کشور پراکنده بودند، از این فضاها استفاده کردند تا به هم بپیوندند و حرکت فکری و فرهنگی جدیدی را آغاز کنند. در این مسیر، آنان دریافتند که برای بازسازی جایگاه سادات و احیای هویت این قوم، ابتدا باید انسجام فکری و هویتی خود را بازیابند.
بدین ترتیب، گروههای مختلف سادات در فضای مجازی تجمع کردند و صفحات و گروههایی را بهمنظور بحث و گفتگو درباره تاریخ، هویت و جایگاه سادات راهاندازی کردند. این فضاها بهمرور به مکانی برای آگاهیبخشی تبدیل شد که در آن مسائل مختلف مربوط به سادات و تحولات روز افغانستان به تحلیل و بررسی گذاشته میشد.
اما در این میان، نخستین چالش از درون جامعه سادات خود را نشان داد. گروهی از سادات به دلایل مختلف، چه از ترس پیامدهای احتمالی و چه از منافع شخصی، با این حرکت مخالفت کردند. برخی از آنان بر این باور بودند که این جریان ممکن است موجب تقابل با سایر اقوام شود، در حالی که هدف اصلی این حرکت هیچگاه برتریجویی نبوده بلکه تنها احقاق حقوق پایمالشده و هویت نادیدهگرفته شده سادات بود.
مخالفتهای درونی، که گاهی بهصورت سکوت و بیتفاوتی و گاهی بهطور مستقیم و آشکار بیان میشد، یکی از بزرگترین موانع در مسیر انسجام فکری سادات بود. این گروهها که معمولاً در ساختارهای قدرت جایگاههای خاصی داشتند، از هرگونه حرکت هویتی مستقل خودداری میکردند و در تلاش بودند تا دیگران را از پیوستن به این حرکت منصرف کنند.
در کنار این چالشها، گروههای مخالف بیرونی نیز با راهاندازی شبکههایی نظیر “جمهوری سکوت” به دنبال انزوای سادات بودند. آنان با تحریف واقعیتها و با ارائه تصویری منفی از سادات، تلاش میکردند که این قوم را در افکار عمومی بهعنوان قومی بیاثر و مزاحم جلوه دهند.
در برابر این جریان، ما با انتشار مطالب مستند و تحلیلی در فضای مجازی، سعی کردیم نهتنها از هویت سادات دفاع کنیم، بلکه با شکستن این بایکوت رسانهای، صدای سادات را به گوش دیگران برسانیم. هدف ما روشنساختن حقیقت و ایجاد یک جریان آگاهیبخشی بود که بتواند هویت و جایگاه سادات را دوباره در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور احیا کند.
ادامه دارد …