شرل بنارد، همسر زلمی خلیلزاد و از چهرههای نزدیک به معماران توافقنامه دوحه، با بیاعتبار خواندن نگرانیهای پناهجویان افغان از حکومت طالبان، مدعی شد که افغانستان اکنون امن است و زنان در خیابانها، مغازهها و رستورانها مشغول کارند. این اظهارات در تضاد شدید با واقعیتهای میدانی و گزارشهای معتبر بینالمللی درباره وضعیت اسفبار حقوق بشر در افغانستان است.
خبرگزاری آگاه:
شرل بنارد، همسر زلمی خلیلزاد، در مقالهای منتشرشده در وبسایت نشنل اینترست، گفته است که نگرانیهای افغانهای پناهجو درباره بازگشت به افغانستان «بیاساس» است و نباید از زندگی زیر سلطه طالبان هراس داشته باشند.
او که اخیراً به کابل سفر کرده، ممنوعیت آموزش دختران را «غیرقابلقبول» اما فاقد پشتوانه دینی دانسته و در عین حال، گزارشهای مربوط به سرکوب زنان توسط طالبان را زیر سوال برده است. بنارد مدعی شد که شخصاً زنانی را دیده که در بازارها، فروشگاهها و رستورانها مشغول به کار هستند؛ زنانی که، به گفته او، بدون محرم و با چهره باز، در سطح شهر تردد داشتند.
این اظهارات در تضاد مستقیم با شواهد مستند سازمان ملل، گزارش خبرنگاران، و اسناد افشاشده از داخل نهادهای طالبان قرار دارد. از جمله، بر اساس گزارش افغانستان اینترنشنال، طالبان در قندهار به تمامی زنان شاغل در بخش صحی دستور دادهاند که تنها با محرم میتوانند در محل کار حاضر شوند. برخی کارمندان از این تصمیم با تعبیر «کار دو نفر با یک معاش» یاد کردهاند.
با وجود ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم، تعطیلی دهها مرکز آموزشی، و محدودسازی شدید اشتغال زنان، بنارد به افغانهایی که نگران آینده فرزندانشان هستند توصیه کرده است کودکان خود را به مکاتب خصوصی بفرستند.
او همچنین طرد دیپلماتیک طالبان را «ناعادلانه» دانسته و در مقایسهای عجیب گفته است که وضعیت زنان در هند به مراتب وخیمتر از افغانستان است، حالآنکه هند هماکنون دارای رئیسجمهور زن است و بر اساس شاخص جهانی نابرابری جنسیتی، در رتبه ۱۰۲ جهان قرار دارد؛ در حالی که افغانستان در قعر این جدول نشسته است.
خانم بنارد در ادامه مقالهاش، از مدیریت اقتصادی طالبان ستایش کرده اما هیچ اشارهای به بیکاری، فقر گسترده و بحران غذایی نداشته است. این در حالی است که سازمان ملل هشدار داده است بیش از یکسوم جمعیت افغانستان به کمک غذایی نیاز دارند و میلیونها نفر در آستانه قحطی قرار گرفتهاند.
او همچنین از موضع وزارت امنیت داخلی امریکا برای بازگرداندن مهاجران افغان دفاع کرده و مدعی شده است که سفر دیپلماتها به کابل، امروز دیگر بدون تهدید امنیتی ممکن است. او تاکید کرده که طالبان از وی در سفر به کابل «گرم استقبال» کردهاند.
شرل بنارد با نادیدهگرفتن چهره واقعی طالبان، نه تنها چشم بر یک فاجعه انسانی بسته، بلکه با پاکسازی تصویر این گروه، عملاً در راستای عادیسازی حکومتی گام برمیدارد که در عمل، حقوق انسانی نیمی از جمعیت کشور را سلب کرده است. تلاش او برای عادی جلوه دادن زندگی تحت سلطه طالبان، بیش از آنکه یک تحلیل واقعبینانه باشد، نوعی «سفیدشویی سیاسی» است—آن هم از جانب کسی که شریک زندگی معمار دوحه است، توافقی که در نهایت به سقوط جمهوریت و بازگشت امارت منجر شد.
تصویری که بنارد از زنان افغان در بازارها، عطر فروشیها و دستفروشیها ترسیم میکند، آینهای ناقص و فریبنده است: نمایش یک لحظه در یک قاب محدود، برای توجیه حکومتی که بر پایه حذف زنان، سرکوب آزادی، و تحمیل ترس بنا شده است.
او شاید در کافهای امن در کابل، زنانی را دیده که با هزاران محدودیت، تلاش کردهاند زنده بمانند. اما ندیده یا نخواسته ببیند که صدها زن در زندانها، هزاران دختر پشت درهای بسته مکاتب، و میلیونها زن افغان در انزوای تحمیلی اجتماعی قرار دارند.
مقایسه طالبان با هند و اشاره به استقبال طالبان از یک مهمان غربی، نه تنها بیربط، بلکه توهینی به حافظه جمعی یک ملتِ ستمدیده است.
واقعیت این است که امنیت، عدالت و امید در افغانستان امروز نهتنها ترمیم نشدهاند، بلکه زیر غباری از انکار و وارونگی حقیقت دفن شدهاند.