چیستی و چرایی “روند فکری انقلاب سبز”؟
پایان یک آغاز!
قسمت چهاردهم
“روند فکری انقلاب سبز” مبتنی بر ایجاد روندهای عدالت محور و برگرفته ازحرکت مدنی تعریف شده بر مبنای فعالیت فکری و آگاهیدهی در جامعه شکل گرفت.
این روند از آغآر فعالیت، تلاش بر این داشت که کتلههای مختلف را به تکاپو وا دارد. گرچه این حرکت در اصل خود از سالها قبل در قالب نشر محتوای قلمی و فکری به صورت متمرکز روی اهداف مشخص شده توسط جوانان و قلم بدستان سادات آغاز به کار کرده بود. ایجاد صفحات پرشمار نوشتاری و ایجاد صفحات مشخص چون ” جمهوری سادات” اهداف دراز مدت خود را دنبال میکرد اما با مدنظر داشت شرایط، تصمیم بر این شد که این روند تحت عنوان ” روند فکری انقلاب سبز” اعلام موضع مشخص داشته باشد.
در این میان برخی نهادها و انجمنهای مرتبط با هویت خواهی سادات فعالیت داشتند اما ایجاد ” روند فکری انقلاب سبز” سبب گردید که دامنه فعالیتها گسترش یافته و کانونهای فکری هویتخواهی سادات به صورت پیوسته تلاش خود را هدفمندتر دنبال نمایند.
گرچه این نبشته برای فعلا تصمیم به کالبد شکافی روندهای هویتخواهی سادات ندارد زیرا بر این باور است که تمامی جریانهای منتج به هویتخواهی سادات در روند به ثمر نشستن جریان هویت خواهی نقش خود را داشتهاند.
در این میان “روند فکری انقلاب سبز” بدون پیوند یافتن به جریانات سیاسی و همچنین مد نظر داشت ملاحظات رایج، حق خواهی قوم شریف سادات را به یک گفتمان مردمی مبدل ساخت بنابراین هیچگاه در تعاملات و فعالیتهای خود، روند را به یک جریان منوط به افراد و اشخاص گره نزد . همانطور که کنون این روند یک کانون فراگیر و خارج از چارچوب های فردی و حس حق مالکیت یک فرد به یک مجموعه است. بدین اساس در نوشته های قبلی از تمامی جریان ها و شخصیت های تأثیر گذار این روند، بدون زیاده خواهی و یا وابسته بودن به ” روند انقلاب سبز” به معرفی گرفته است.
این ماهیت ” روند فکری انقلاب سبز” باعث گردید که گفتمان فراگیر و سراسری در داخل و خارج از کشور شکل بگیرد. همه ی آنانی که این دغدغه را داشتند خود را به نحوی بدون هیچ واهمه ای سهیم در این حرکت بزرگ دانستند و حتی با مصارف شخصی در داخل و خارج از کشور حرکت مدنی جمع اوری امضا و تهیه طومار را به راه انداختند.
جمع اوری امضا و تهیه طومار در نوع خود در روند حرکت های مدنی در کشور و خارج از کشور استثنا بود. این همه گیری و فرایند حق خواهی حقوق شهروندی باعث گردید که به یک مطالبه همه گیر در جامعه مبدل گردد.
این همه گیری باعث گردید که حکومت به اهمیت این روند در روندهای مدنی، اجتماعی توجه کند کما اینکه نماینده این روند پس از جمع اوری امضا در کابل در برنامه ویژه تلویزیون طلوع خواست ” قوم بزرگ سادات” را در سهم گیری در ساختارهای مختلف سیاسی و اجتماعی کشور به صورت جدی مطرح نماید.
در این میان گرچه کارشکنیهایی از سوی برخی جریانهای مغرض خودی و غیرخودی صورت گرفت اما این موج سهمگینتر و فراگیرتر از آن بود که نادیده گرفته شود.
برای دوری از هر گونه آسیب و مورد اتهام گرفتن” روند فکری انقلاب سبز” به فعالیت های دیگر نهادها و کانون های فکری سادات به چشم یک پتانسیل موجه نگریست بنابراین تلاش نمود که در همسویی و همفکری با این روندها خود را همکار و همسو قرار دهد.
بدین لحاظ بدون هیچ چشم داشت یا حس مالکیت بر یک روند جمعی در پروسه برنامه ارگ ریاست جمهوری برای اعلام نتیجه مورد نظر روند هویت خواهی سادات از هیچ تلاشی دریغ نورزید و حتی خود را ملزم دانست که در همکاری نزدیک با دیگر نهادها، برنامه ریزی جلسه ارگ ریاست جمهوری را به بهترین نحو اجرا نماید.
مهم نتیجه بود که گرفته شد و ماهیت روند هویت خواهی سادات پس از تلاشهای بی وقفه و شبانه روزی و کار فکری و جمع آوری امضا و تهیه طومار، وارد فاز جدیدی از گفتمان سیاسی گردیده بود .
اشرف غنی که خود را متعهد به حمایت از روندهای فراگیر مدنی میدانست در قبال این حرکت دیگر نتوانست بی تفاوت بماند بدین لحاظ شاه حسین مرتضوی یکی از اشخاص نزدیک خود را وظیفه داد تا برای اعلام نتیجه( درج نام قوم سادات به عنوان یک قومیت مستقل در افغانستان) برنامه ای را روی دست بگیرد که در 21 حوت به سرانجام رسید.
“روند فکری انقلاب سبز” دو شعار مهم را در سرخط فعالیت های خود به صورت هدمند قرار داد.
من اگر برخیزم ، تو اگر برخیزی، همه بر می خیزاند.
این شعار روان جمعی را برای حق خواهی نشانه رفته بود. سیاست تعریف شده در این شعار بر این بود که هر تغییری از پایین ترین سطوح جامعه و با احساس مشئولیت فردی، تبدیل به یک گفتمان فراگیر می شود . منیت، زیاده خواهی و به گروگان گرفتن یک حرکت جمعی در این رویکرد وجود نداشت.
ناعدالتی ریشه ملت شدن را می خشکاند.
این شعار نیز حساب شده انتخاب شد. هر جامعه پویایی تلاش میکند که روند ملت شدن را از اهداف اساسی زندگی اجتماعی خود بداند . افغانستان همواره با این معضل متعفن دچار بوده است. این شعار” ناعدالتی ها ریشه ملت شدن را می خشکاند” به صورت عموم تلنگری هم به فرد فرد جامعه و هم به مدعیان رهبری جامعه بود که در انباشت عقدههای قومی و سمتی دفن شده بودند.
گرچه تاریخ سیاسی و اجتماعی سادات همواره این را نشان داده اند که هرگز به این معضلات دچار نشده اند و یا اینکه به نسبیت دیگر کتله های جامعه کمتر آغشته گشته اند اما در ادوار تاریخی متفاوت ماهیت حضور سادات در جامعه بر مبنای وحدت و برابری گره خورده است.
این دو تعریف مشخص، ماهیت متفاوتی از فعالیت ” روند فکری انقاب سبز” را به جامعه عرضه کرد. کما اینکه به دلیل ساختارهای معیوب سیاسی قومی، به دنبال تثبیت جایگاه خود در فرایند نظام مندی سیاسی و اجتماعی بود اما احترام به تمامی اقوام و گرایش های سیاسی و مذهبی را پتانسیل موجه و مناسب برای روند ملت شدن می دانست.
کنون این روند ” روند فکری انقلاب سبز” به یک روند غیر قابل انکار فکری و حرکت های مدنی در کشور مبدل گشته است اما این پایان کار نیست.
روندهایی میتواند عنصر واقعی تغییر در جامعه باشد که تولید فکر کند، محتوای ماطابق با شرایط جامعه ارائه نماید و بسترهای مفید حرکت های جمعی را مدیریت نماید.
” روند فکری انقلاب سبز” یک گفتمان فراگیر فکری ست که به دور از عناوین و تعاریف خودخواهانه همواره در موضوعات مختلف برای اعتلای حقوق شهروندی و عدالت طلبی پویا و زنده خواهد بود.
ادامه دارد …