ین بخش به بررسی آغازین مراحل سازماندهی و شکلگیری انقلاب سبز میپردازد. پس از چالشهای متعدد و پراکندگی گروههای فعال، تصمیم به ادامه فعالیتها از یک آدرس واحد گرفته شد که منجر به پایهگذاری روند فکری انقلاب سبز گردید. این انقلاب با هدف ایجاد وحدت ملی و ترویج عدالت و برابری در جامعه شکل گرفت و از تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۱۶ فعالیت رسمی خود را آغاز کرد.
چشمانداز انقلاب سبز
انقلاب سبز حرکتی مردمی بود که بر پایهی روحیه وحدت، برادری و تحقق آرمانهای والای انسانی و شهروندی شکل گرفت. این روند، تلاشی برای ایجاد محوریت فکری واحد و انسجامبخشی به تلاشهای پراکنده بود که تا پیش از آن، در میان فعالان مدنی و اجتماعی سادات وجود داشت.

انگیزهها و ضرورتها
در شرایطی که دسیسههای پشت پرده داخلی و خارجی برای پایمال کردن حقوق اقلیتها و اقوام محروم جامعه به اوج خود رسیده بود، ما بر این باور بودیم که شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه افغانستان مستلزم حرکتهای مدنی مسالمتآمیز است. این حرکات باید با رویکردی عادلانه و برای احقاق حقوق تمام اقوام، از جمله سادات، شکل بگیرند.

شعار اصلی
در این مسیر، ما شعار محوری خود را از یک باور ساده ولی عمیق گرفتیم:
«من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمیخیزند.»
این شعار، نمایانگر روحیه مشارکتپذیری و مسئولیتپذیری اجتماعی بود که در دل انقلاب سبز نهفته بود. ما بر این باور بودیم که با اتحاد، آگاهی و حرکت جمعی میتوان بر هرگونه بیعدالتی غلبه کرد.

اقدامات و برنامهها
روند فکری انقلاب سبز با انتشار بیانیهها و برنامههای فکری، بهتدریج به بستری برای تبادلنظر و اتحاد میان اقشار مختلف سادات تبدیل شد. از طریق این روند، تلاش شد تا مفاهیم عدالت، برابری و حقوق شهروندی بهعنوان اولویتهای اصلی جامعه برجسته شوند.
این نقطه، آغازی تازه برای سازماندهی و انسجام بیشتر میان سادات و دیگر اقوام محروم افغانستان بود و انقلاب سبز بهسرعت به یک نماد از حرکت مدنی مسالمتآمیز و مطالبهگری منطقی تبدیل شد.

انقلاب سبز با استقبال گستردهای از سوی مردم روبرو شد و بهعنوان یک پویش مردمی، بر اساس روحیه وحدت و برادری و با تمرکز بر ارزشهای انسانی و شهروندی، شکل گرفت. اهداف اصلی این انقلاب شامل ایجاد وحدت ملی، رفع تبعیض و نابرابری، و ترویج فرهنگ عدالت و برابری بود. شعار ما این بود:

بیانیه شماره (1): آغاز گفتمان عدالت و ملت شدن
با توجه به وضعیت کشور و ضرورت مقابله با ناعدالتیهای ساختاری، ستاد عالی مردمی انقلاب سبز در تاریخ 8 قوس 1395، اولین بیانیه خود را منتشر کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
ناعدالتیها؛ ریشهی ملت شدن را میخشکاند
انقلابهای تأثیرگذار در تاریخ جوامع بشری زمانی میتوانند به اهداف بلند و آرمانهای والای انسانی دست یابند که تغییرات مثبت در نگرش و تفکر تودههای مردم ایجاد کنند. حرکت مردمی انقلاب سبز با در نظر داشتن شرایط پیچیده و مسائل جاری کشور، بر آن است که از رهگذر بازنگری در جریانهای مردمی و مدنی، تلاش برای ایجاد محوریت فکری و فرهنگی واحد را در راستای ملت شدن، با همکاری تمام اقشار جامعه به پیش ببرد.

تعصبات قومی و چالشهای ملت شدن
ناعدالتیها، تعصبات قومی و سمتی، و سیاستهای نادرست حکومتهای قبلی و فعلی، رویکرد ملت شدن را در افغانستان با چالشهای عمیق مواجه کرده است. انقلاب سبز معتقد است که برای دستیابی به وحدت و عدالت، باید با محوریت فکری مبتنی بر اصول انسانی و مدنی، راهکارهایی برای خروج از این وضعیت جستجو شود.
گامهای ضروری برای ملت شدن
ملت شدن نیازمند یک بازنگری عمیق و اراده قوی از سوی حکومت و اقشار جامعه است. برای تحقق این هدف:
- احقاق حقوق قومیتها و اقلیتها: دولت حاکم باید حقوق برحق هر ملیت و قومیت را بر اساس حقایق موجود و در چارچوب اصول شایستهسالاری رعایت کند.
- تشکیل کمیسیون ویژه عدالت اجتماعی: پیشنهاد میشود کمیسیونی برای بازنگری در سهم قومیتها و اقلیتها در حکومت تشکیل شود و اصلاحات گستردهای بر مبنای منافع جمعی و حقوق انسانی انجام گیرد.
- ایجاد محوریت فکری و فرهنگی واحد: این محوریت باید از طریق گفتمان و همکاری بین اقوام، بزرگان، سیاسیون و نخبگان جامعه شکل گیرد.

دعوت به همکاری
انقلاب سبز بر این باور است که تنها در صورتی میتوان به وحدت و ملت شدن دست یافت که حکومت، سران اقوام، نخبگان فکری و فرهنگی، و مردم عادی در یک مسیر مشترک برای تحقق عدالت و برابری حرکت کنند. به همین منظور، از تمامی صاحبنظران فکری، فرهنگی و سیاسیون دعوت میشود تا در این راه با انقلاب سبز همکاری نمایند و با گفتمان و مشورت، راههای مناسب را برای دستیابی به این آرمان انسانی پیشنهاد کنند.
ستاد عالی مردمی انقلاب سبز
8 قوس 1395
کابل، افغانستان
این بیانیه، آغاز مسیری بود که در آن انقلاب سبز توانست توجه اقشار مختلف جامعه را جلب کرده و حمایت شوراها و شخصیتهای سادات را نیز بهدست آورد. در این مرحله، انسجام فعالیتهای ما از یک تلاش پراکنده به یک حرکت سازمانیافته تبدیل شد. هرچند این راه سختیهای خود را داشت، اما امیدواری و حمایتهای مردمی، انگیزهای مضاعف برای ادامه این مسیر بود.
