Breaking News

فریاد دروغین حمایت؛ بازی دو‌رویه نهادهای مدعی در قبال خبرنگاران افغان

تحلیل ویژه – خبرگزاری آگاه

با سقوط کابل و بازگشت طالبان به قدرت، افغانستان وارد مرحله‌ای از سکوت اجباری، سرکوب آزادی بیان و خطر جدی برای روزنامه‌نگاران شد. خبرنگارانی که سال‌ها بی‌دریغ و با جان‌فشانی در میدان‌های جنگ، سیاست، جامعه و عدالت ایستادند، ناگهان با واقعیتی تلخ روبرو شدند: نه تنها از سوی حاکمان جدید تهدید می‌شوند، بلکه از سوی همان نهادهایی که قرار بود تکیه‌گاه‌شان باشند، نیز نادیده گرفته شدند.

در ماه‌های نخست سقوط، موجی از فرار، بی‌نظمی و ناامیدی سراسر کشور را فرا گرفت. خبرنگاران، بیش از هر قشر دیگر در معرض خطر فوری قرار داشتند؛ طالبان نه تنها آن‌ها را تهدید می‌کرد، بلکه شماری از آنان را بازداشت، لت‌وکوب یا مجبور به ترک خانه و وطن کرد. در چنین وضعیتی، سازمان‌هایی که سال‌ها از بودجه‌های کلان جهانی برای “حمایت از خبرنگاران افغان” استفاده کرده بودند، به جای آنکه دست نجات به سوی خبرنگاران واقعی دراز کنند، فهرست‌هایی از بستگان، دوستان و هم‌قوم‌های خود برای تخلیه تهیه کردند.

سازمان‌های حمایت از خبرنگاران، در زمان فریادهای واقعی برای کمک، گوش خود را بستند. آنانی که واقعاً در میدان بودند، با خطر جان روبه‌رو بودند و به هر دری برای کمک می‌زدند، اما در نهایت تنها ماندند. در مقابل، بسیاری از کسانی که هرگز در خط مقدم اطلاع‌رسانی نبوده‌اند، تنها به واسطه‌ی رابطه یا شناخت، در فهرست‌های تخلیه و پناهندگی جای گرفتند.

نمونه‌های بی‌شمار وجود دارد. خبرنگارانی چون سید راشد کاشفی، که سال‌ها در خدمت رسانه‌ها بودند، امروز نه تنها در افغانستان زیر فشار و زندان به سر می‌برند، بلکه حتی در زمان تخلیه، هیچ نهادی صدای آن‌ها را نشنید. او، که همه رسانه‌ها و خبرنگاران حوزه کابل او را می‌شناسند، بارها از نهادهای مدعی حمایت طلب کمک کرده بود؛ اما گوش شنوایی نبود. در عوض، چوپان‌ها، بازرگان‌ها، و حتی کسانی که در عمر خود دوربین هم ندیده بودند، تنها به دلیل نزدیکی قومی یا فامیلی، از کشور خارج شدند.

امروز، همان سازمان‌ها در فضای مجازی و رسانه‌ای، فریاد “حمایت از خبرنگار” سر می‌دهند. اما این صداها، بیشتر شبیه به فریادهایی برای جلب بودجه‌های بین‌المللی و حفظ چهره‌های سازمانی است تا تلاش واقعی برای نجات خبرنگاری که در زندان است، یا آن‌که در مهاجرت در ایران و پاکستان، با هزاران مشکل معیشتی، درمانی و روانی درگیر است.

سازمان‌هایی که باید حافظان آزادی بیان و پناه خبرنگاران می‌بودند، خود به ابزار تبعیض و بی‌عدالتی بدل شدند. حمایت، در آن زمان که نیاز بود، جای خود را به پروژه، رابطه، و قوم‌گرایی داد.

امروز، این سوال به‌حق مطرح است:
🔹 آیا نهادهایی که در لحظه‌ی نیاز، از حمایت واقعی سر باز زدند، می‌توانند دوباره به عنوان نماینده‌ی خبرنگاران افغان سخن بگویند؟
🔹 آیا خبرنگارانی که زیر فشار، تبعید، بی‌پناهی و سکوت جان کندند، فقط وسیله‌ای برای گزارش‌های نمایشی بودند؟
🔹 و آیا نباید امروز صدای واقعی خبرنگاران از زبان خودشان شنیده شود، نه از بلندگوی سازمان‌هایی که وفادار به پروژه‌های خانوادگی بودند؟

در نهایت، خبرنگاران افغان امروز نه به بیانیه نیاز دارند و نه به وعده‌های توخالی؛ آن‌ها به اقدام واقعی، به فشار حقوقی، به شبکه‌های جهانی و رسانه‌هایی نیاز دارند که حقیقت را فریاد بزنند. اگر این نهادها واقعاً چیزی از وجدان حرفه‌ای در خود باقی‌مانده می‌بینند، باید به جای تکرار شعارها، به عملکرد گذشته خود نگاه کنند و پاسخگو باشند.

🔚 زمان فریب گذشته است. یا در کنار خبرنگاران می‌ایستید، یا در تاریخ، در صف کسانی قرار می‌گیرید که پشت آن‌ها را خالی کردند.

About روند فکری انقلاب سبز

Check Also

بحران آب در کابل؛ هشدار درباره نابودی کامل آب‌های زیرزمینی تا سال ۲۰۳۰

هم‌زمان با افزایش جمعیت، کاهش بارندگی و حفاری‌های بی‌رویه، پایتخت افغانستان در آستانه‌ی یک فاجعه‌ی …

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *