سید حسن موسوی
در حالی که طالبان روابط نزدیکی با ایران برقرار کرده و سرمایهگذاریهای کلانی در بخش معدن و زیرساختهای افغانستان به دست تهران صورت گرفته، دعوت تهران از اعضای جبهه ملی برای نجات و به ویژه سفر احمد مسعود به ایران، پرسشهای جدی درباره هدف واقعی این نشستها مطرح کرده است.
ایران که از یک سو روابط اقتصادی و سیاسی خود را با طالبان تقویت میکند و از سوی دیگر به شکل سری و پنهان در حال گفتوگو با مخالفان طالبان است، ظاهراً در پی بازی راهبردی پیچیدهای است. چرا تهران همزمان با حمایت از طالبان، گروههای سیاسی و نظامی مخالف این گروه را نیز دعوت میکند؟ پاسخ در منطق مصالح سیاسی و امنیتی منطقه نهفته است.
با توجه به اینکه طالبان به صورت آشکارا مخالفتی با این دعوتها نکرده، میتوان این گونه برداشت کرد که این مذاکرات با هماهنگی و حمایت ضمنی طالبان در جریان است. این یعنی تهران به دنبال کنترل بهتر اوضاع، کاهش تنشها و حفظ نفوذ خود در هر دو سوی معادله است. از سوی دیگر، ایران احتمالاً میخواهد فشار غیرمستقیم و دیپلماتیک بر مخالفان طالبان، به خصوص احمد مسعود وارد کند تا آنها را به سوی تعامل و مصالحه سوق دهد.
اما مهمترین سوال این است که احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت که از جبهه نجات جدا شده و همچنان علیه طالبان میجنگد، در این بازی چه نقشی ایفا خواهد کرد؟ آیا تحت فشارهای فزاینده تهران و طالبان به مذاکره و سازش تن خواهد داد یا به مقاومت مسلحانه ادامه خواهد داد؟
این نقطه، محل تقاطع منافع و خطرات است؛ اگر احمد مسعود تسلیم فشارها شود، بخش قابل توجهی از مخالفان طالبان و به تبع آن، خط مقاومت در افغانستان تضعیف خواهد شد و طالبان جایگاه سیاسی و نظامی خود را بیش از پیش تثبیت خواهد کرد. اما اگر مسیر مبارزه را ادامه دهد، احتمال درگیریهای تازه و پیچیدهتر شدن بحران افغانستان بالا میرود.
سفر احمد مسعود به ایران بیش از آنکه صرفاً یک دعوت سیاسی ساده باشد، بخشی از یک بازی بزرگ منطقهای است که تهران و طالبان برای تثبیت موقعیت خود و مدیریت بحرانهای امنیتی و سیاسی افغانستان رقم زدهاند. آینده این بازی، نه تنها نشاندهنده جهتگیری سیاسی افغانستان، بلکه معیاری از میزان نفوذ بازیگران منطقهای و بینالمللی در سرنوشت این کشور خواهد بود.