#حمایت_شورای_مردمی_امید_سبز_افغانستان_از_انقلاب_سبز
بیانیه ی شورای مردمی امید سبز افغانستان:
شورای مردمی امید سبز افغانستان به عنوان یک شورای مردمی است که همواره خدمات چشم گیر در سطح دولت داشته است و برای یک پارچگی افغانستان میکوشد.
این شورا ازحرکت مردمی ( انقلاب سبز ) با تمام توان حمایت کرده و در راستای ایجاد محور وحدت وعدالت صدای خود را بلند خواهد کرد. و با اهداف ستاد انقلاب سبز همگام خواهد بود.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
سید حیات الله سادات
رییس شورای مردمی امید سبز افغانستان
دفتر مرکزی ، کابل افغانستان


هویت سیاسی سادات سوژه قابل بحث
________________
سید میر آغا نهضت پور
از آنجای که در این اواخیر صفحات اجتماعی گواه خبر ساز شدن هویت اجتماعی و سیاسی سادات است من را تصمیم بر آن کرد که در همین سوژه ”سادات های بی هویت” همین مرز چیزی بنویسم البته این نوشته نه از روی احساسات است و نه هم از باب تفوق جویی شخصا مخالف برتریت خواهی تباری هستم و دوست هم ندارم ذهنم را درگیر در همچو مباحث بسازم این نوشته را میتوان ”درد نامه یی” نام اش را ماند که پیوسته روح و روان تبار سادات را میازارد. از بعد منفی اگر پیامد مطرح سازی ملیت ها مطرح شود در جامعه آرمانی بجا نیست که بیایم بحث ملیت و تبار را مطرح بکنیم چون بحث مطرح سازی ملیت ها به شدت با ملت سازی و دولت سازی در تضاد است این خود نوعی عقبگرایی عنوان میشود که ما بیایم پیرامون ملیت مان حی بیگویم و بنویسم و چالش خلق بکنیم و اصلا لازم نیست که محیط و ماحول ما را بیشتر بر این گونه قضایا آشفته بسازیم، در واقع نگرشها و باور ها پیرامون این مسله خود مانع توسعه و ترقی در جوامع انسانی است. وقتی اینگونه مباحث در میان میآیند بیلافاصله سخن از دوگانگی مطرح میشود، دوگانگی هم از نوعی تعصب و تضاد با رویکرد برتر و پست تر و اولویت دادن یک قوم از قوم دیگری که این عمل در نفس خود روزنه جامعه دوگانه را باز میکند. ملیتی میآیند جايگاه اجتماعی و قدرت خویش را نسبت به دیگری معیار و میزان میکند و اگر نتیجه اش غیر متوازن بود در نتیجه احساس حقارت در وجودش شعله ور میشود و آن وقت است که یک گوشه از خاک ایده های منفی رشد و نمو نموده متبلور میشود و شکاف های اجتماعی برجسته. در کل این سوژه نه در سود حکومت است و نه هم در نفع هیچ ملیتی در زیان حکومت از این بابت است که از کوچکترین واحد حکومت الی بزرکترین واحد که همانا وزارتخانه ها است در ارایه خدمات و تطبق پالیسی های خود با مشکلات مواجه میشود و در نتیجه تقسیم بندی قدرت حرف اول را میزند و فرجام اش هم کم کاری و ناتوانی در اجرای برنامه ها. از طرفی هم در نفع شهروندان نیست چون خود را در آئینه دوگانه احساس میکنند و واکنش شان قطعیست که منفی است. حالا اگر بیایم تمرکز ما را پیرامون افعانستان چند ملیتی و آن هم از نوع جامعه با اقلیت های قومی داشته باشیم، بدون تردید ما قادر به عملکردهای مثبت قبیله گرایی نیستم و آنچه در ادوار مختلف صورت گرفته همیش نکات منفی اش از نکات مثبت اش قدرتمندتر بوده. حال از آرمانی بودن جامعه افغانستان میگذریم و به این باور میرسیم که تا هنوز که هنوز است افغانستان به شدت با این معضلات سر دچار است و در هیچ دوره یی نتوانسته مستولی بر این معضلات شود. از قانون اساسی گرفته تا سرود ملی و… همه و همه حکایت از هویت های قومی دارد از قدرتمندترین هویت که همان برادر پشتون است تا ناتوان ترین هویت که برادران قیرغیز و پامیری و… است هر کدام اقوام افغانستان هویت نمایی میکنند و تنها تباری که زندگی ذلت گونه و هویت بی هویتی نصیب اش شده سادات است، سادات که پیوسته سیلی با هویت های این مرز را تجربه کرده. اگر سران در بحث نفوس شماری بدون جانب دارانه اقدام کنند قطعن همین سادات بی هویت از لحاظ جمعیت در ردیف پنجم قرار دارد. مهم نیست که سادات، هم عقیده باشد و یا نباشد مهم این است منافع اجتماعی و سیاسی سادات ایجاب میکند که با هم یک سادات باشد تا از امتیازات مدنی و شهروندی اش مستفید شود. در جامعه که همه ملیت اش در هویت خود فخر فروشی میکند بیجا هم نیست که سادات هویت سیاسی و اجتماع داشته باشد و هر کسی که مییآید بحث هویت سازی سادات را تفرقه عنوان میکنند قضاوت مناسب و بجا نيست، اندکی تامل داشته باشید و خویش را بجای همین توده قرار دهید تا تجربه کنید که چه احساس متوجه حال تان میشود. پرشس که بعنوان اساسی ترین مسله مطرح میشود این است؛ در بی هویتی سیاسی و اجتماعی سادات کیها نقش داشتند، آیا سران سادات را میتوان عامل اصلی این مسله عنوان نمود یا خیر؟ گمان بر این است که سران سادات با کمال بی کفایتی هویت خویش را فدای مناصب کردند. به باور دیگر میشود استدلال کرد که شاید هم کسانی مانع این سران منصب اندیش بوده و با ترفند های کاریزما از این اقدام دست شان را بازداشته و نگذاشته که ساداتی اضافی بیاید اعلان موجودیت بکند. این سادات اضافی نیست شما در اشتباه محض هستین. به باور شما سادات یعنی هزاره این توجیه تان قابل نقد است چون ملیت سادات هیچگاهی نمیتوانند هزاره عنوان شود، سادات ملیتی مستقلی است و هزاره ملیتی دیگری اگر اینها از لحاظ عقیده و باور با هم یکیست و ارزشهای مشترکی دارد قابل پذیرش است اما از روزنه دیگر هزاره سادات نیست و سادات هزاره نیست. ما در وجود هزاره میبالم گرچه؛ اگر کسی مییآید سادات را هزاره عنوان میکند سادات نباید مایوس شد چون این را درست میدانیم که هزاره یعنی آرام ترین توده که همه تحسین و تعریف شان دارد. هزاره یعنی استعداد، هزاره یعنی زحمت و تلاش. هزاره یعنی خلاق ترین ملیتی افغانستان و در نهایت هزاره یعنی صداقت و صمیمیت این صداقت و سادگی شان منجر شده تا هزاره در معادلات سیاسی پی هم شکست فاحش را تجربه کند. مخاطب قلم کسانی هستند که به شدت از این طرح در تب است و ناراحت اما این که چرا ناراحت است باید دانست حالا سادات نه جای کسی را تنگ کرده و نه هم مانع حق و حقوق شان شده اگر سادات رسمیت هم پیدا بکند نه بر کسی خار است و نه هم گلی بر شاخه خار شما راحت باشین نه سادات تفرقه انداز است و نه هم تفوق جو فقط بعنوان یک کتله کثیر میایند جایگاه سیاسی و اجتماعی خویش را مشخص و معین میکند. دیگر خسته است از این بی عدالتی که پی هم در حق شان صورت مگیرد و با رویکرد های مختلف از چهار چوکات ادارات رانده میشود. با استفاده از همان سیاست حذف در پاکسازی این گروه تلاش بی دریغ میکنند. شما راحت باشین و با سران ملیت سادات دست نوازش و شفقت بدهید که از این بن بست موجود در آرمان مطلوب دست پیدا بکند و آن وقت است یک شانه شما به دو بازوی پر قدرت مبدل میشود و روند حقخواهی هم ساده تر و سریع تر از گذشته ها میشود. من اگر بر خیزم، تو اگر بر خیزی، همه بر می خیزند!بیانیه ی شورای ملیت سادات در حمایت از حرکت مردمی عدالتخواه انقلاب سبز.
شورای ملیت سادات به عنوان یک شورای وحدت محور و عدالتخواه برای همه ی ملیت ها و اقلیت های کشور از تمامی حرکت های مدنی در راستای ایجاد وحدت و یکپارچگی حمایت می کند و ملت شدن را با رعایت حقوق همه ی ملیت ها و اقلیت ها تشکیل دهنده ی جامعه می پندارد. از این لحاظ ملیت سادات؛ در همه ی برهه های تاریخ با نقش والا و تاثیرگذاری که در ایجاد انقلاب های فکری و تغییرات اساسی در جهت رشد و تکامل جامعه داشته است اما همیشه در چنگال های تعصب و نژاد پرستی و سودجویی عده ای از سردمداران و رهبران سیاسی قرار گرفته است. هیچ ملیتی درمعاملات سیاسی و متصب گرانه ی سردمداران زور و تزویر سهیم نبوده و نخواهد بود، بلکه پیکره ی جامعه متشکل از احاد مردم با ملیت های مختلف، تشنه ی ملت شدن حقیقی و عدالت محور است. از این رو، با شرایط فعلی حاکم در درون جامعه و ناعدالتی های فراوان، یک انقلاب فکری عدالت محور برای همه ی ملیت های عزیز کشور میتواند چهره ی کریح تعصب و نژاد پرستی را به نابودی کشانده و به ارزوی دیرین مردم که ملت شدن است جامه ی عمل بپوشاند. شورای ملیت سادات، ازحرکت مردمی انقلاب سبز با تمام توان حمایت کرده و در راستای ایجاد محور وحدت وعدالت صدای خود را بلند خواهد کرد. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته سید ناصرعطایی رییس شورای ملیت سادات دفتر مرکزی ، کابل

