Breaking News

طالبان در ترمذ؛ از زبان نرم تا واقعیت تلخ

تحلیلی جامع بر سیاست خارجی، مشروعیت‌طلبی و بحران درون‌حکومتی طالبان

نشست منطقه‌ای «گفت‌وگوی ترمذ»، یک صحنه جدید برای طالبان بود تا تصویری متفاوت از خود ارائه کنند: تصویری از گروهی خواهان صلح، توسعه، ترانزیت، و همکاری‌های منطقه‌ای. در این نشست که با حضور نمایندگان کشورهای آسیای مرکزی، یوناما و سایر بازیگران بین‌المللی برگزار شد، طالبان تلاش کردند چهره‌ای از خود نشان دهند که از آنچه در داخل افغانستان می‌گذرد، فاصله زیادی دارد.

محمد نعیم وردک، معین وزارت خارجه طالبان، در این نشست با اعتماد به نفس بالا گفت: «خاک افغانستان علیه هیچ کشور استفاده نخواهد شد. ما خواهان روابط منطقه‌ای هستیم، نه تنش.» اما واقعیت میدانی افغانستان، تصویر بسیار متفاوتی را ترسیم می‌کند؛ تصاویری که نه از ثبات، بلکه از سرکوب، سانسور، فقر گسترده، و حاکمیت انحصاری اطلاعاتی و امنیتی حکایت دارد.

طالبان در عرصه بین‌المللی، لحنی دیپلماتیک و اقتصادی در پیش گرفته‌اند. آنان از سرمایه‌گذاری، ترانزیت، پروژه‌های مشترک با اوزبیکستان و نیاز به حمایت نهادهای مالی جهانی سخن می‌گویند. اما در داخل، به‌جای زیرساخت‌سازی یا آزادی اقتصادی، دانشگاه‌ها با مأموران استخبارات پر شده‌اند، زنان از جامعه حذف شده‌اند، رسانه‌ها خاموش‌اند و صدای اعتراض خاموش می‌شود.

این تضاد عمیق میان گفتمان خارجی طالبان و سیاست عملی داخلی آنان، بزرگ‌ترین مانع برای مشروعیت‌یابی بین‌المللی‌شان است. طالبان می‌خواهند بدون اصلاحات بنیادی، صرفاً با وعده‌ سرمایه‌پذیری و امنیت نسبی، وارد معادلات دیپلماتیک شوند. اما جهان – هرچند با احتیاط – به طالبان یادآوری می‌کند که مشروعیت بدون مسئولیت‌پذیری و اصلاح درونی، ناممکن است.

اقدام تازه ریاست استخبارات طالبان مبنی بر گماشتن مأموران رسمی در دانشگاه‌های خصوصی، نمونه‌ای بارز از همین تناقض است. دانشگاه، باید محل آزاداندیشی، نقد و تولید علم باشد. اما طالبان آن را به پایگاه اطلاعاتی تبدیل کرده‌اند. دستور برای نظارت بر روند تدریس، محتوا، مکالمات دیجیتالی استادان و رصد فعالیت‌های آنلاین، از نظر اجتماعی و علمی مرگ تدریجی اندیشه است.

این روند نه‌تنها استادان را به خودسانسوری سوق می‌دهد، بلکه دانشجویان را نیز از تفکر و پرسشگری بازمی‌دارد. با چنین ساختاری، آینده علمی افغانستان نه پیشرفت، بلکه مهاجرت، انزوا و فرار مغزها خواهد بود.

یکی از تلخ‌ترین فصل‌های حکومت طالبان، وضعیت زنان است. گزارش گردشگر آلمانی که از افغانستان بازدید کرده و گفته «۹۵ درصد زنان کاملاً از منظر عمومی حذف شده‌اند»، تنها یک صدای بیرونی از بحرانی است که در داخل به‌صورت سیستماتیک اجرا شده: زنان در خانه، مدارس بسته، مکاتب دخترانه تعطیل، حضور در فضای عمومی ممنوع، اشتغال ممنوع، رسانه‌ها بی‌زنان.

این حذف برنامه‌ریزی‌شده، نه‌تنها خلاف ارزش‌های جهانی حقوق بشر است، بلکه از نظر اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی، یک خودزنی راهبردی برای حکومت طالبان محسوب می‌شود. دولتی که نیمی از جمعیتش را سرکوب کند، هرگز نمی‌تواند از توسعه، صلح و رفاه سخن بگوید.

با وجود تمام این چالش‌ها، کشورهای همسایه – به‌ویژه اوزبیکستان، ایران، چین، پاکستان و حتی روسیه – وارد مدل جدیدی از «تعامل بی‌شناسایی» با طالبان شده‌اند. نشست ترمذ هم نماد این مدل است: همکاری در پروژه‌های اقتصادی، امنیت مرزها، ترانزیت انرژی، اما بدون شناسایی سیاسی رسمی.

این تعامل، محصول منافع متقابل است، نه مشروعیت اخلاقی. اما اگر طالبان این سیگنال‌های نرم منطقه‌ای را به مثابه پذیرش جهانی تعبیر کنند و از اصلاحات اساسی درون‌حکومتی خود چشم‌پوشی نمایند، به زودی همین کشورهای تعامل‌گر نیز از این گروه فاصله خواهند گرفت.

اگر طالبان می‌خواهند در نقشه سیاسی جهان جای داشته باشند، باید از ترمذ به کابل برگردند؛ یعنی اصلاحات را نه در سخنرانی‌های بین‌المللی، بلکه در سیاست داخلی، حقوق شهروندان، آزادی دانشگاه، حضور زنان و اقتصاد واقعی پیاده کنند.

دیپلماسی بدون دگرگونی رفتاری، کارایی ندارد. و اگر افغانستان صرفاً با چهره‌ای تزیینی در اجلاس‌ها ظاهر شود، اما از درون پوسیده باشد، هیچ توافق‌نامه‌ای صلح نمی‌آورد. نشست ترمذ، فرصت بود. اما فرصت زمانی به دستاورد بدل می‌شود که صداقت در تغییر وجود داشته باشد.

About روند فکری انقلاب سبز

Check Also

بحران آب در کابل؛ هشدار درباره نابودی کامل آب‌های زیرزمینی تا سال ۲۰۳۰

هم‌زمان با افزایش جمعیت، کاهش بارندگی و حفاری‌های بی‌رویه، پایتخت افغانستان در آستانه‌ی یک فاجعه‌ی …

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *