Breaking News

بازگشت جبهه مقاومت: پیامی برای داخل و خارج

انتشار تصاویر تازه از خالد امیری و حسیب پنجشیری، دو فرمانده شناخته‌شده جبهه مقاومت ملی افغانستان، در یونیفرم نظامی و مسلح در مناطق کوهستانی، تنها یک ژست رسانه‌ای نیست؛ بلکه نشانه‌ای از بازگشت مرحله‌ای و هدفمند جبهه مقاومت به صحنه جنگ است. این حضور نه فقط در ظاهر، بلکه در عمل نیز بروز یافته؛ حمله به قرارگاه طالبان در روستای تندخوی ولسوالی دره در ولایت پنجشیر، که به گفته منابع مقاومت دست‌کم ۱۳ کشته برای طالبان بر جا گذاشته، گواهی روشن بر این بازگشت است.

بازگشت خالد امیری و حسیب پنجشیری – چهره‌هایی با سابقه در نبردهای چریکی پس از سقوط کابل – پیام دوگانه‌ای دارد: به داخل افغانستان، که مقاومت نمرده و سازمان‌یافته بازمی‌گردد؛ و به خارج، به‌ویژه قدرت‌های منطقه‌ای، که طالبان یکدست نیست و هنوز طرف دیگر معادله نیز پابرجاست.

از سوی دیگر، نارضایتی عمومی از طالبان در برخی مناطق شمالی، از جمله پنجشیر و اندراب، فضای اجتماعی مساعدی برای احیای مشروعیت مقاومت فراهم کرده است. جبهه مقاومت با استفاده از این بستر، تلاش می‌کند پایگاه خود را گسترش دهد و بار دیگر به بازیگری در صحنه ملی بدل شود.

همزمانی این تحولات با سفر احمد مسعود به تهران و دیدارهای او با مقامات ایرانی، از یک سو، و ورود همزمان وزیر خارجه طالبان به تهران از سوی دیگر، پیام‌آور مرحله‌ای تازه از تعاملات دیپلماتیک است. ایران که تاکنون موضعی محافظه‌کارانه و پرهیزکارانه در قبال مقاومت داشته، حالا با دو چهره متضاد در یک زمان در حال گفت‌وگوست؛ یکی نماد قدرت موجود در کابل، و دیگری نماد مقاومت در تبعید.

به گزارش منابع مطلع، در جریان دیدار احمد مسعود با مقامات ایرانی، از او خواسته شده تا مسیر گفت‌وگو با طالبان را بپذیرد. تهران با تأکید بر اولویت ثبات مرزی و پرهیز از تنش نظامی، مقاومت مسلحانه را تهدیدی برای امنیت خود تلقی می‌کند. در صورت سرپیچی، ممکن است فشارهای دیپلماتیک، رسانه‌ای یا محدودیت‌های لجستیکی علیه احمد مسعود افزایش یابد.

در ظاهر، سفر هیأت طالبان به تهران به‌منظور بررسی مسائل مربوط به مهاجران افغان، امنیت مرزی و آب انجام شده است. اما همزمانی این سفر با حضور احمد مسعود و انفجار در قرارگاه طالبان، بسیاری را به این نتیجه رسانده که پشت پرده، مذاکراتی عمیق‌تر در جریان است؛ مذاکراتی که ممکن است به تدوین قواعد تازه‌ای برای مناسبات سیاسی افغانستان منجر شود.

ایران تلاش می‌کند میان طالبان و چهره‌های مخالف تعادل برقرار کند، اما شواهد نشان می‌دهد که کفه‌ی تعامل تهران به نفع طالبان سنگین‌تر شده است. از قراردادهای اقتصادی گرفته تا پذیرش هیأت‌های رسمی کابل، همه چیز حکایت از استراتژی بلندمدت تهران برای همکاری با طالبان دارد، نه تقویت جبهه مقاومت.

سکوت رسمی طالبان درباره حمله اخیر در پنجشیر و واکنش میدانی‌اش – یعنی بازداشت جمعی غیرنظامیان – نشان می‌دهد که این گروه در برابر نبردهای پارتیزانی هنوز آسیب‌پذیر است. تکرار این حملات می‌تواند تسلط روانی طالبان را در مناطقی چون پنجشیر و بغلان تضعیف کند، حتی اگر هنوز از نظر نظامی دست بالا را داشته باشند.

ورود طالبان به مذاکره با ایران، و احتمالا میانجی‌گری‌های پشت پرده، نشان از نیاز این گروه به بازسازی چهره بین‌المللی دارد؛ اما با توجه به ساختار ایدئولوژیک و انحصارطلب طالبان، هنوز هیچ نشانه‌ای از تمایل به تقسیم قدرت یا اصلاح جدی در رویکرد سیاسی آنان دیده نمی‌شود.

در مجموع، آنچه امروز در افغانستان جریان دارد، نه صرفاً یک تقابل نظامی، بلکه بازی پیچیده‌ای از قدرت، دیپلماسی و افکار عمومی است. جبهه مقاومت با بازگشت رسانه‌ای و عملی، نشان داده که همچنان ظرفیت اثرگذاری دارد. طالبان با وجود سکوت، تحت فشار روانی و دیپلماتیک قرار دارد. و تهران، در نقطه‌ای ایستاده که باید میان ملاحظات امنیتی مرزی، منافع اقتصادی، و آینده‌ی سیاسی افغانستان تعادل برقرار کند.

اکنون پرسش این نیست که چه کسی پیروز است، بلکه این است که چه کسی می‌تواند بازی را به نفع خود بازتعریف کند. تهران تا کجا با طالبان خواهد ماند؟ و مقاومت تا کجا خواهد توانست بدون حمایت منطقه‌ای به پیش رود؟

About روند فکری انقلاب سبز

Check Also

بحران آب در کابل؛ هشدار درباره نابودی کامل آب‌های زیرزمینی تا سال ۲۰۳۰

هم‌زمان با افزایش جمعیت، کاهش بارندگی و حفاری‌های بی‌رویه، پایتخت افغانستان در آستانه‌ی یک فاجعه‌ی …

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *