کتاب‌های پنهان، دانش‌آموزان بی‌صدا

مقاومت خاموش دختران افغانستان در تاریکی تحمیل‌شده

تحلیل از سید حسن موسوی

در کوچه‌های فراموش‌شده‌ افغانستان، میان دیوارهای خاموشی که دیگر صدای زنگ مکتب از آن‌ها شنیده نمی‌شود، هنوز صدای ورق خوردن یک کتاب، پژواکی از امید و مقاومت است. دختری نشسته، در دل خانه‌ای نیمه‌روشن، کتابی در آغوش گرفته، نه از روی کنجکاوی کودکانه، بلکه برای بقا؛ برای نجات خود، و شاید برای نجات کشوری که آینده‌اش را از او دریغ کرده‌اند.

وقتی سیاست، راه مکتب را بست، قلب‌ها راه دیگری گشودند. مکتب بسته شدند، اما میل به دانستن خاموش نشد. اکنون آموزش برای دختران نه یک حق قانونی، که نوعی پایداری شخصی و اجتماعی است.
در نقاط مختلف کشور، شاهد شکل‌گیری «مدرسه‌های زیرزمینی» هستیم؛ کلاس‌هایی که در سکوت و ترس، اما با عشق و انگیزه برگزار می‌شوند. معلمان داوطلب، مادرانی که خود سواد ندارند، خواهران بزرگ‌تری که درس می‌دهند، و حتی پدرانی که زمانی خودشان از مدرسه محروم بودند، حالا برای آموزش فرزندان‌شان پا به میدان گذاشته‌اند.

خانواده‌هایی که در فقر، آوارگی یا ترس زندگی می‌کنند، آموزش را برای دختران‌شان به انتخابی روشن بدل کرده‌اند. برای بسیاری از این خانواده‌ها، فرستادن دختر به کلاس پنهانی، همان اندازه مهم است که نان آوردن.
مادران بی‌سواد با تلفن‌های ساده، درس را بازپخش می‌کنند. پدران بی‌پول، جزوه‌هایی را از کابل و هرات به قریه می‌رسانند. گاه حتی نان خشک را با جزوه‌ای عوض می‌کنند. در چنین جامعه‌ای، آموزش فقط یک فرآیند نیست، بیانیه‌ای است از مقاومت خانوادگی و انسانی.

با وجود سرعت پایین اینترنت و نبود زیرساخت، گروه‌هایی از دختران و معلمان در شبکه‌های رمزگذاری‌شده، کلاس‌های آنلاین راه‌اندازی کرده‌اند. فایل‌های صوتی، PDFها، جزوه‌های دست‌نویس و ویدیوهای آموزشی میان شهر و روستا رد و بدل می‌شود.
برخی از این معلمان سابق، حالا در خانه‌های خود با چند دانش‌آموز به‌صورت خصوصی کار می‌کنند؛ گاهی برای نان، گاهی فقط برای آینده.

در چشم‌اندازی که هر روز سیاه‌تر می‌شود، هنوز نورهایی دیده می‌شود. همین مقاومت‌های کوچک، همین جسارت‌های خاموش، نوید روزی را می‌دهند که دختران افغانستان، بدون ترس، کتاب را نه پشت پرده، که بر نیمکت‌های مدرسه ورق بزنند.

ما با نسلی مواجه‌ایم که به اجبار، آموزش را به جای حق، به شکل نبردی خاموش زیسته‌اند. آنان که از همان آغاز، با ترس و امید و محدودیت بزرگ شده‌اند، در آینده، نه تنها دانش‌آموز، که شهروندان آگاه و مقاومی خواهند بود که تاریکی را به چالش خواهند کشید.

هیچ حکومتی نمی‌تواند ذهن را به زنجیر بکشد، مادامی که کتابی باز، و دلی مشتاق در میان باشد.

About روند فکری انقلاب سبز

Check Also

سادات افغانستان

سادات؛ تبار روشن در سایه‌روشن تاریخ

جنبش جوانان سادات افغانستان هویتِ سادات، نه تنها شجره‌ای‌ست از خون و نام، بلکه حافظه‌ای‌ست …

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *