کابل در دههی هفتاد خورشیدی، شاهد فجایع و کشتار بیسابقهای بود. جنگهای خونین و فراموششدهی چنداول، افشار، دانشگاه کابل، کارتۀ سه و چهار (۲۳ سنبله ۱۳۷۳ خورشیدی) تا سقوط تپهی استراتژیک اسکاد در ۷ میزان ۱۳۷۳ خورشیدی و انتقال موشکهای اسکاد به پاکستان، از جمله این رخدادهای تلخ بودند. در این جنگها، علاوه بر تخریب منازل، جنایات هولناکی چون شکنجههای وحشیانه، سربازگیری کودکان، تجاوز به زنان و کودکان، و قتلعام نزدیک به هشتاد هزار تن از شهروندان کابل رخ داد. شمار زیادی از مردم نیز آواره و مهاجر شدند.
یکی از خونینترین این جنگها، «جنگ افشار» بود که در آن، به دلیل اشتباهات عبدالعلی مزاری و حضور نیروهای حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار از یکسو و دولت اسلامی به رهبری برهانالدین ربانی و حزب اتحاد اسلامی به رهبری عبدالرب رسول سیاف از سوی دیگر، بین ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ تن از ساکنان افشار قتلعام و مجروح شدند.
در جنگهای غرب کابل، بهویژه جنگ افشار، عبدالعلی مزاری بهعنوان یکی از مهرههای اصلی این فاجعه، با فرافکنی و پوشاندن اقدامات قدرتطلبانهی خود و گلبدین حکمتیار، فجایع متعددی را رقم زد. دو سال پس از این فاجعه، طرفداران مزاری با تبلیغات زهرآگین علیه سایر احزاب و اقوام، تلاش کردند تا کشتار مردم بیگناه در ۲۲ دلو ۱۳۷۱ در افشار و ۲۳ سنبله ۱۳۷۳ در غرب کابل را توجیه کنند. این تبلیغات که با برنامهریزی عناصر لائیک داخل حزب وحدت و بقایای رژیم گذشته، از جمله جنرال خدایداد (از نزدیکان مزاری) همراه بود، با بهرهبرداری سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی از فاجعهی افشار دنبال شد.
بیستویک سال پس از جنگ افشار، در ۲۲ دلو ۱۳۹۱ خورشیدی، هواداران مزاری در ولایت بامیان تظاهراتی برگزار کردند که در آن، عکس مرحوم سید حسین انوری را با عنوان «افشار فروش» به نمایش گذاشتند. در واکنش به این اقدام، مرحوم انوری در ۲۶ دلو ۱۳۹۱ خورشیدی، پیشنهاد مناظرهای را مطرح کرد و طی سه سال متوالی، در گفتگوهایی با رسانههای افغانستان، از طرفهای درگیر در قضیهی افشار برای مناظره دعوت نمود.
مرحوم سید حسین انوری در اعلامیهای نوشت: «برخی افراد و اشخاص معلومالحال، با تجمعات پراکنده و فعالیتهای مبهم، مرا در ایجاد فاجعهی افشار مقصر دانستهاند.» او همچنین اظهار داشت که در این خصوص با آقایان محقق و خلیلی گفتگو کرده و آقای محقق این حرکت را رد کرده است، درحالیکه آقای خلیلی از این تجمعات و مقصر دانستن محقق و انوری ابراز تأسف کرده است.
در بخش دیگری از این اعلامیه آمده است: «من بهطور مشخص با آقایان پیشنهاد مناظرهی تلویزیونی را مطرح کردهام و جهت روشنسازی فجایع کابل و افشار، خواهان مناظره با حضور مارشال فهیم، استاد خلیلی، استاد سیاف، استاد اکبری و استاد محقق هستم تا واقعیتها بهصورت زنده و ریشهای در حضور ملت شریف افغانستان روشن گردد.»
یک سال بعد، نگارنده همراه با جمعی از فرهنگیان و اهل قلم، نهادی را تحت عنوان «نهضت ملی عدالتخواهان» تأسیس نمود تا حقایق «جنگ افشار» روشن شود. در همین راستا، کتاب «افشار: خون و تجارت سیاسی» که مجموعهای از مقالات و تحلیلها در پیوند با «جنگ افشار» بود، بهصورت تحقیقی گردآوری و در ۲۲ دلو ۱۳۹۲ خورشیدی در کابل منتشر شد. این کتاب در قطع رقعی، دارای ۸۰ صفحه و در شمارگان ۳۰۰۰ نسخه در کابل به چاپ رسید.
بااینحال، هنوز هم طرفداران مزاری برای توجیه اشتباهات، قدرتطلبی و جنگافروزی او، بیش از سه دهه است که با دروغپردازی، تهمت و فرافکنی، به نفرتپراکنی قومی در میان جامعهی تشیع و فارسیزبانان ادامه دادهاند. امسال نیز مانند سالهای گذشته، این اتهامات یکجانبه ادامه یافت.
پس از سالگرد فاجعهی افشار، رزاق مأمون، مدیر رسانهی «جمهوری پنجم»، طی فراخوانی از اینجانب، جنرال محمدعلی مقدسی و عزیز رویش برای حضور در یک مناظرهی حضوری دعوت کرد. نگارنده تصمیم گرفتم که علاوه بر مطالب یازده سال پیش، گفتوگوهایی را که در ماه اخیر سال ۱۴۰۳ و اوائل سال ۱۴۰۴ خورشیدی داشتهام، به همراه مناظرهی اخیر، در این مجموعه بگنجانم و چاپ دوم این اثر را با عنوان اصلاحشدهی «افشار: خون، سیاست و تجارت قدرت» منتشر کنم.
امیدوارم مردم ما، بهویژه نسل جوان پژوهشگر، در جستجوی حقیقت باشند و برای جلوگیری از تحریف تاریخ، اقدامات عملی انجام دهند. نباید اجازه داد که سرنوشت مردم و خون شهدا به بازی گرفته شود.
به امید روزی که دادخواهی علیه جنایتکاران جنگی محقق شود، عدالت برقرار گردد و از فجایع تلخ گذشته درس گرفته شود تا بار دیگر مردم در دام قدرتطلبان نیفتند.
فاعتبروا یا أولی الأبصار
سید جعفر عادلی حسینی – هامبورگ، آلمان – بهار ۱۴۰۴ خورشیدی